05-03-2023, 03:14 PM
معرفی کتاب قدرت بی قدرتان اثر واتسلاف هاول
واتسلاو هاول در کتاب قدرت بیقدرتان زندگی را در حکومتهای کمونیستی اروپای شرقی و در نظام پساتوتالیتر چکسلواکی بهتصویر میکشد و میگوید که احترام مردم به نظام و اطاعت از آن باعث میشود که منافع قدرتِ حاکم به منافع مردم ترجیح داده شود.
قدرت بی قدرتان در سال 1978 در چکسلواکی که سی سال پشت پردۀ آهنین بود، منتشر شد. پردۀ آهنین به مرزبندی اروپا پس از جنگ جهانی دوم و طی سالهای جنگ سرد (1947 - 1991) اشاره دارد که اروپا را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد.
پس از انتشار منشور 77 این موضوع که چطور میتوان در برابر یک سیستم تمامیتخواه مقاومت کرد، ذهن واسلاو هاول را به خود مشغول داشت و نتیجۀ آن مقالهای شد با نام قدرت بی قدرتان که بعداً در سال 1985 با ترجمۀ انگلیسی به صورت کتاب چاپ شد. جاین کین، نظریهپرداز فلسفۀ سیاسی اهل انگلیس که بیوگرافی هاول را هم نوشته، بر این عقیده است که قدرت بی قدرتان یکی از اصیلترین و قانعکنندهترین نوشتههای سیاسی است که از بلوک شرق بیرون آمد.
سیستم پساتوتالیتر
هاول اصطلاح «پساتوتالیتر» را برای این مقاله ابداع کرد و گفت: «من نمیخواهم با پیشوند «پسا» بگویم که این سیستم دیگر توتالیتر یا تمامیتخواه نیست، برعکس، منظورم این است که به نوعی تفاوتی اساسی با دیکتاتوریهای کلاسیک دارد...» بنابراین او بحث خود را با بررسی سیستمی که «مخالفان» در برابر آن قرار دارند آغاز میکند. از نظر هاول ماهیت یک رژیم کمونیستی شگفتانگیز است چون به اسم آزادی، کارگران و انسانها را به بردگی میگیرد و به نام دموکراسی انتخاباتی نمادین و نمایشی برگزار میکند و به نام جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان، انسان را از شنیدن و خواندن دیدگاههای مختلف محروم میکند. حتی این رژیم وانمود میکند که به حقوق بشر احترام میگذارد. هاول در کتاب قدرت بی قدرتان نشان میدهد که جنبشها و اعتراضات اغلب علیه چنین رژیمهای پساتوتالیتری رخ میدهد و البته به دست انسانهای بیقدرت. هاول در این کتاب مخالفت کاملش با نظام پساتوتالیتر را نشان میدهد.
«بیشتر اوقات برای توصیف نظام حاکم بر ما از لفظ «دیکتاتوری» استفاده میشود؛ به عبارت دقیقتر، دیکتاتوریِ یک بوروکراسی سیاسی بر جامعهای که سعی کردهاند آن را از نظر اقتصادی و اجتماعی یکدست و همسان کنند. ولی متاسفانه لفظ «دیکتاتوری»، صرف نظر از اینکه چقدر در موقعیتهای دیگر میتواند مفهوم و قابل درک باشد، به جای اینکه ماهیت واقعی قدرت را در نظام فعلی روشنتر کند به ابهام و نامفهومیاش دامن میزند.»
چه باید کرد؟
از نظر هاول در کتاب قدرت بیقدرتان، آنچه ما واقعاً به آن نیاز داریم بازسازی نظم بزرگ انسانی است که نظم سیاسی فقط بخشی از آن باشد. به عبارت دیگر مسئلۀ اصلی بازسازی ارزشهایی مانند اعتماد، صراحت، مسئولیت، همبستگی و عشق است و این برای سازمانهای اقتصادی و همچنین سازمانهای سیاسی نیز صدق میکند، سازمانها باید خودگردان و هدفمند شوند و سازمانهایی خودمختار و منفعتخواه با کارگرانی تابع که هیچ مسئولیتی در قبال کار خود ندارند کنار گذاشته شوند.
کتاب قدرت بیقدرتان، جستار قابلتوجه و خواندنی واتسلاف هاول در مورد مخالفتهای سیاسی، آیینهای سرکوب و جرقههایی است که بار دیگر موج مخالفتها را برانگیخت. این کتاب تبدیل به مانیفستی برای متحد کردن جنبشهای همبستگی در سراسر اتحاد جماهیر شوروی شد. هاول در این کتاب به زبانی ساده و گیرا به بررسی زندگی مردم و سیاستهای موجود در آن برهه زمانی خاص پرداخته است.
در پایان باید گفت که دسترسی آسان و سریع از طریق فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک ممکن میباشد.
واتسلاو هاول در کتاب قدرت بیقدرتان زندگی را در حکومتهای کمونیستی اروپای شرقی و در نظام پساتوتالیتر چکسلواکی بهتصویر میکشد و میگوید که احترام مردم به نظام و اطاعت از آن باعث میشود که منافع قدرتِ حاکم به منافع مردم ترجیح داده شود.
قدرت بی قدرتان در سال 1978 در چکسلواکی که سی سال پشت پردۀ آهنین بود، منتشر شد. پردۀ آهنین به مرزبندی اروپا پس از جنگ جهانی دوم و طی سالهای جنگ سرد (1947 - 1991) اشاره دارد که اروپا را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد.
پس از انتشار منشور 77 این موضوع که چطور میتوان در برابر یک سیستم تمامیتخواه مقاومت کرد، ذهن واسلاو هاول را به خود مشغول داشت و نتیجۀ آن مقالهای شد با نام قدرت بی قدرتان که بعداً در سال 1985 با ترجمۀ انگلیسی به صورت کتاب چاپ شد. جاین کین، نظریهپرداز فلسفۀ سیاسی اهل انگلیس که بیوگرافی هاول را هم نوشته، بر این عقیده است که قدرت بی قدرتان یکی از اصیلترین و قانعکنندهترین نوشتههای سیاسی است که از بلوک شرق بیرون آمد.
سیستم پساتوتالیتر
هاول اصطلاح «پساتوتالیتر» را برای این مقاله ابداع کرد و گفت: «من نمیخواهم با پیشوند «پسا» بگویم که این سیستم دیگر توتالیتر یا تمامیتخواه نیست، برعکس، منظورم این است که به نوعی تفاوتی اساسی با دیکتاتوریهای کلاسیک دارد...» بنابراین او بحث خود را با بررسی سیستمی که «مخالفان» در برابر آن قرار دارند آغاز میکند. از نظر هاول ماهیت یک رژیم کمونیستی شگفتانگیز است چون به اسم آزادی، کارگران و انسانها را به بردگی میگیرد و به نام دموکراسی انتخاباتی نمادین و نمایشی برگزار میکند و به نام جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان، انسان را از شنیدن و خواندن دیدگاههای مختلف محروم میکند. حتی این رژیم وانمود میکند که به حقوق بشر احترام میگذارد. هاول در کتاب قدرت بی قدرتان نشان میدهد که جنبشها و اعتراضات اغلب علیه چنین رژیمهای پساتوتالیتری رخ میدهد و البته به دست انسانهای بیقدرت. هاول در این کتاب مخالفت کاملش با نظام پساتوتالیتر را نشان میدهد.
«بیشتر اوقات برای توصیف نظام حاکم بر ما از لفظ «دیکتاتوری» استفاده میشود؛ به عبارت دقیقتر، دیکتاتوریِ یک بوروکراسی سیاسی بر جامعهای که سعی کردهاند آن را از نظر اقتصادی و اجتماعی یکدست و همسان کنند. ولی متاسفانه لفظ «دیکتاتوری»، صرف نظر از اینکه چقدر در موقعیتهای دیگر میتواند مفهوم و قابل درک باشد، به جای اینکه ماهیت واقعی قدرت را در نظام فعلی روشنتر کند به ابهام و نامفهومیاش دامن میزند.»
چه باید کرد؟
از نظر هاول در کتاب قدرت بیقدرتان، آنچه ما واقعاً به آن نیاز داریم بازسازی نظم بزرگ انسانی است که نظم سیاسی فقط بخشی از آن باشد. به عبارت دیگر مسئلۀ اصلی بازسازی ارزشهایی مانند اعتماد، صراحت، مسئولیت، همبستگی و عشق است و این برای سازمانهای اقتصادی و همچنین سازمانهای سیاسی نیز صدق میکند، سازمانها باید خودگردان و هدفمند شوند و سازمانهایی خودمختار و منفعتخواه با کارگرانی تابع که هیچ مسئولیتی در قبال کار خود ندارند کنار گذاشته شوند.
کتاب قدرت بیقدرتان، جستار قابلتوجه و خواندنی واتسلاف هاول در مورد مخالفتهای سیاسی، آیینهای سرکوب و جرقههایی است که بار دیگر موج مخالفتها را برانگیخت. این کتاب تبدیل به مانیفستی برای متحد کردن جنبشهای همبستگی در سراسر اتحاد جماهیر شوروی شد. هاول در این کتاب به زبانی ساده و گیرا به بررسی زندگی مردم و سیاستهای موجود در آن برهه زمانی خاص پرداخته است.
در پایان باید گفت که دسترسی آسان و سریع از طریق فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک ممکن میباشد.