16-10-2019, 03:03 PM
رضا جولایی را می توان یکی از تاثیر گذارترین رمان نویس های معاصر ایران دانست. در کتاب پیش رو او از مرگ روزنامه نگاری آزادی خواه می گوید و فضای استبدادی جامعه را به تصویر می کشد و در کنار شخصیت های حقیقی تاریخی شخصیت های غیر واقعی را نیز به کار می گیرد و مفاهیم عشق و نفرت به خوبی به مخاطبش القا می کند.
((آرام نداشتید. پشت هم سخن می گفتید. خشمگین بودید از بی عدالتی، زورگویی. مدت ها بود می دانستم با طبع سرکشی که دارید، در شغل دیوانی که به جز خط و ربط و سواد و سیاهه کرنش و چاپلوسی و تملق هم از اجزای آن است، دوام نمی آورید. شازده با چوب دستی نوکری را زده بود. نوکر ضجه زده و جرم ناکرده را به گردن نگرفته بود و شما طاقت نیاورده بودید. چوب را از دست شازده گرفته و خرد کرده بودید و جلو چشمان بهت زده ی حاضران و فریاد غضب آلود شازده از خانه بیرون آمده بودید. حالا می لرزیدید از خشم. از این بی عدالتی که دیده بودید و فریاد رسی نبود. نه عدلی، نه عدلیه ای. سعی کردم دلداری تان بدهم. خشم و خستگی از جان تان بیرون می ریخت، مثل زهرابه… تا آرام گرفتید و رفتید به گوشه اتاق و در خود فرورفتید.))
((آرام نداشتید. پشت هم سخن می گفتید. خشمگین بودید از بی عدالتی، زورگویی. مدت ها بود می دانستم با طبع سرکشی که دارید، در شغل دیوانی که به جز خط و ربط و سواد و سیاهه کرنش و چاپلوسی و تملق هم از اجزای آن است، دوام نمی آورید. شازده با چوب دستی نوکری را زده بود. نوکر ضجه زده و جرم ناکرده را به گردن نگرفته بود و شما طاقت نیاورده بودید. چوب را از دست شازده گرفته و خرد کرده بودید و جلو چشمان بهت زده ی حاضران و فریاد غضب آلود شازده از خانه بیرون آمده بودید. حالا می لرزیدید از خشم. از این بی عدالتی که دیده بودید و فریاد رسی نبود. نه عدلی، نه عدلیه ای. سعی کردم دلداری تان بدهم. خشم و خستگی از جان تان بیرون می ریخت، مثل زهرابه… تا آرام گرفتید و رفتید به گوشه اتاق و در خود فرورفتید.))
![[تصویر: 204d37b2527f44f1ab6d4695b2ce1629.jpg]](https://www.iranketab.ir/Images/ProductImages/204d37b2527f44f1ab6d4695b2ce1629.jpg)
درب اتوماتیک شیشه ای