وقتی که مشغول تمرین کردن یک قطعه هستید قسمتهای سخت آنرا با مداد علامت گذاری کرده و اکثر زمان تمرین خود را صرف این قسمتها بکنید . در طی جلسه ی تمرین بعدی خود ابتدا روی این قسمتهای سخت کار کرده سپس به تمام قطعه بپردازید . از این پس بهتر است تا تمرین خود را از انتها به جای ابتدای آن شروع کنید. البته شما قرار نیست که قطعه را بر عکس بنوازید بلکه قطعه را به صورت میزان به میزان ، عبارت و یا خط به خط در هر بار بنوازید تا به ابتدای آن برسید . یکی از استراتژیهای مؤثر ،اضافه کردن یک میزان، عبارت، خط در هر مرتبه به صورت زیر است:
خط آخر ، دو خط آخر ، سه خط آخر و به همین ترتیب.
البته شما برای یک سونات پیانویی به این صورت عمل نمیکنید بلکه این روش را برای یک قطعه ی یک یا دو صفحه ای که در آن آشنایی بیشتری با ابتدا نسبت به بخشهای بعدی دارید انجام میدهید که البته این روش هم بسیار مؤثر است. همچنین شما میتوانید با شروع کردن از قسمتهای سخت تمرین خوبی را داشته باشید که این امر به شما کمک کرده تا از آنچه که انگشتانتان قرار است در هر میزان بنوازد آگاهی کامل کسب کرده و تنها به حافظه ی سمعی و ماهیچه ای اتکا نکنید شما احتمالاً با ضرب المثل "تکرار ،مادر یادگیری است" آشنا هستید زمانی که میخواهید مطلبی را برای مدت زمانی طولانی به خاطر بسپارید اغلب تکرار آن در فواصل بلندتر مثلاً روزانه یا هفتگی ضروری به نظر میرسد ، به عبارت دیگر یک اشتباه معمول این است که قسمت سخت یک قطعه را "برای مدت زیاد" به صورت روزانه تمرین کرده و سپس بدون آنکه بر آن تسلط کافی پیدا کنیم این کار را به روز دیگر موکول کنیم . این مطلب اغلب میتواند برای مدت زمان زیادی در آموزش پیانو به طول بیانجامد بدون آنکه مشکلی را حل کند . اگر میخواستید مقداری آب را برای یک فنجان چای جوش بیاورید چه میکردید؟ آیا آب را هر روز کمی گرم میکردید به امید آنکه فردا شروع به جوشیدن کند؟ احتمالاً نه . پس باید آب را در لحظه ی کوتاهی ویکباره به نقطه ی جوش برسانید با این کار هم در زمان صرفه جویی میشود هم از استیصال جلوگیری میکند! همین روش میتواند برای تمرین پیانو هم به کار گرفته شود . گفته شده است که هنگامی که پیانیست روسی به نام سویه تسلاف ریختر مشغول یادگیری سونات شماره 9 پروکوفیف بود در یک قسمت خاص از موومان سوم دچار اشکال شده بود و تنها راهی که وی توانست بر این چند میزان پیچیده تسلط پیدا کند تنها از طریق تکرار بی وقفه آنها به مدت 2 ساعت بود! همچنین گفته شده است که فرانتس لیست اغلب تمرینهایش را بدین شکل انجام میداده است و حتی کوچکترین قسمتهای سخت را بیش از صدها بار تکرار می کرده است.
تمرین اجرا تحت شرایط استرس زا
هفته ای یکبار یا بیشتر و مهمتر از آن چند روز قبل از اجرا از اجرای قطعات خود در خانه فیلمبرداری کرده و یا صدای آن را ضبط کنید. یکی از اعضای خانواده یا دوستانتان را به عنوان تماشاگر دعوت کنید و یا با مادر بزرگتان تماس بگیرید و یک "اجرا زنده" از طریق تلفن داشته باشید! به خودتان اجازه ندهید تا یک قطعه را بیش از یکبار اجرا کنید. قطعات لزوماً نباید به آمادگی کامل رسیده باشند بلکه سرعتهایی را انتخاب کنید تا توسط آن بتوانید آنها را به درستی همراه با کنترل تکنیکی کامل و تمام جزئیاتش اجرا کنید. این یک روش بسیار عالی برای تمرین کردن در شرایط سخت میباشد که همه ی ما احتیاج داریم تا به آن عادت کنیم. داشتن استرس در کلاس درس یا شرایط اجرا مسئله ی مهمی نیست اگر بدانید که میتوانید حتی در شرایط استرس زا هم به خوبی بنوازید! همچنین این اجراهای کوچک خانگی به شما کمک کرده تا جلسات تمرین را مؤثر ادامه دهید زیرا برای آماده شدن باید چند روز جلو تر تمرین کنید.منبع:[font=tahoma]آموزش پیانو[/font]
آغاز موسیقی ؛ تغییرات زیروبمی ؛ حجم صوت ؛ گونه ساز ؛ و امتداد صداست.گوش انسان قادر به درک و پاسخ دهی به اصوات و پارازیت ها در محدوده ی مشخصی از زیرو بمی وشدت صدا هستند. گوش ما نمیتواند اصوات تقریبا بالای 25000 هرتز و پایین تر از 20 هرتز( تناوب بر ثانیه ) را بشنود . همچنین قابلیت تشخیص اصوات با شدت صوت آرام و ضعیف یا بلند و قوی را ندارد . تا آنجایی که به موسیقی مربوط میشود من سعی بر فرموله کردن یک تعریف دقیق از موسیقی را ندارم بلکه به این فرض و پنداشت بسنده میکنم که موسیقی بدون تغییری در زیر و بمی( فراوانی ) تمبر ( شکل فرکانسی ) یا شدت ( دامنه صوت ) موسیقی واقعی نیست .
صدا تنها زمانی تبدیل به موسیقی میشود که در این دسته خصیصه های صدا تغییرات مشخصی صورت گیرد . صدای آژیر خطر ؛ صدای ثابت یک بیپ ؛ یا حتی صدای یک نت اجرا شده توسط ارگان با حجم صوت و رنگ ثابت به هیچ عنوان کسی را تحت تاثیر موسیقایی خود قرار نمیدهد آنچه که صدا را به موسیقی تبدیل میکند همین تغییرات است .
بیانگری موسیقی بستگی به میزان و کیفیت تغییر زیرو بمی؛ رنگ و حجم صوت دارد و در واقع اگر ساز موسیقایی با تغییرات نت؛ داینامیک ( تغییرات حجم صوت ) یا رنگ همراه شود؛ موسیقی به وجود میاید. اگر چه من هم اکنون قصد بیشتر شرح دادن در باره این موضوع را ندارم مایلم این مطلب را بیان کنم که تمام حرکاتی که ما برای ایجاد تغییر در صدا به کار میگیریم تعیین کننده صدا دهی بست و گسترش و بیان محتویات قاطع است . طریقه ای که در آن پیانیست کلید پیانو را مینوازد یا ویولونیست از ارشه و انگشتان خود استفاده میکند و گونه ایی که خوانندگان و نوازندگان سازهای بادی را با تنفس خود کنترل میکنند مشخص کننده کیفیت صدای تولید شده هستند. موسیقی آنها در نتیجه حرکاتیست که آنها اتخاذ کرده اند به عبارت دیگر ظرافتهای موجود در صدای تولید شده توسط آنها ناشی از حرکات ساخته شده توسط آنهاست.
تغییرات صدا بازتاب حرکات و حرکات بازتاب احساسات
به دلایل بالاست که تکنیک نمیتواند از موسیقی مجزا باشد و همچنین تکنیک غلط منتج به موسیقی غلط میشود. شخص باید برای تولید صداهای گوناگون ؛ زیبا و بیانگر تمام صداهای نا متناهی انسانی؛ تکنیک صحیح و کاملا هماهنگ شده ای را به دست آورد. با اینحال صدایی که ما تولید میکنیم نباید لزوما زیبا باشد اگر این مسیر را انتخاب نکنیم. ما با تمام گستره احساسات انسانی و شور زیبا سروکار داریم که در این بین تجربیات تنها ادراکی نیستند که ما مایل به بیان آنها هستیم .
همانگونه که حرکات و اصوات وابسته به یکدیگر هستند؛ حرکات و احساسات هم بدین ترتیب با هم در ارتباطند. اصوات در نتیجه ی حرکات هستند؛ و حرکات باید درارتباط به احساسات باشند. اگرچه واکنش های احساسی به موسیقی ، فردی هستند؛ اما این واکنش ها باید بگونه ای باشند که با میزان و کیفیت احساسات آهنگساز منطبق باشند. پر واضح است ؛ حال و هوایی که شوپن برای نوشتن برخی از نوکتورن های لطیف و دلنواز خود از آن الهام گرفته است ؛ با حرکات تنش دار ؛ خشک ؛ ناگهانی ؛ یا عصبی قابل بیرون کشیدن و بیان نیستند و یا در حالتی دیگر ؛ شخص نباید اتود های با حرارت؛ طوفانی و به وجد آورنده اسکریابین را با حرکات رویایی ؛ دقیق و لطیف اجرا کند. جلوی این احساسات گرفته شود یا نشود ؛ میزان و شدت احساسات و درک پیانیست از طریق حرکات ارگانیزم فیزیکیش بیان شده؛ همین حرکات از طریق پیانو انتقال یافته و درشنونده واکنش یکسان ایجاد میکند.
آهنگساز؛ نوازنده ؛ شنونده
این سلسله وقایع را میتوان اینطوربیان کرد : حرکت از احساسات به طرف حرکات ( تکنیک ) و از حرکات به طرف اصوات ( موسیقی) ؛ همینطور چرخه کامل آفرینش در موسیقی نسبتا ساده است: احساساتی که آهنگساز را برای خلق موسیقی اش بر انگیخته است از طریق موسیقی اش بیان میشود سپس پس ازمکتوب شدن آن قابل رویت میشود ( نت موسیقی) . در حقیقت نقش اجرا کننده بازآفرینیه موسیقی و( و احساسات الهام بخش آهنگساز) با همان حال و هوای مشابه آهنگساز در شنونده است.
مهمترین حلقه در این زنجیره تکنیک است یعنی همان حرکاتی که توسط اجرا کننده برای باز آفرینی موسیقی استفاده میشود. تحت شرایط ایده آل ؛ احساسات شنونده وقتی با شنیدن اجرای نوازنده وخواننده ای برانگیخته میشود که احساسات و حال و هوای اجرا کننده ؛ بازتاب احساسات آهنگساز باشد. صلاحیت نوازنده منوط است به این مطلب که آیا تفسیر او از نوشته ها مطابق با اشارات آهنگساز است و همچنین آیا تکنیک او ( حرکات ) مطابق با مضمون احساسیه این اشارات است یا خیر. این توضیحات ممکن است برای بعضی افراد تکراری به نظر آیند؛ برای بعضی دیگر ممکن است شبیه یک بیش ساده سازی شیوه نسبتا پیچیده و حساس باشد. مطلبی که من سعی بر توضیح دادن آن دارم توالی نقش آهنگساز ؛ نوازنده و شنونده در آفرینش ؛ باز آفرینی و وانکش به موسیقی است . من این کار را برای جلب توجه شما به یک نکته مهم و اساسی انجام میدهم: تصویر مکتوب از موسیقی( نت موسیقی) نمایانگر واضح از نوع حرکاتی(تکنیک) که قرار است در فرایند اجرای موسیقی به کار گرفته شود. نت موسیقی یک رابطه کاملا واضح را بین احساسات و حرکات بنا میکند. نوازندگی در تصویر موسیقی ( نت موسیقی) الگوهای حرکات مشابه ای را پیدا خواهد کرد که خود راه حل تکنیکی برای هرپاساژ خاصی است.
تعدادی محدود از الگوهای حرکت بنیادین
فرد باید به راحتی بتواند حرکت های بی شمار بدن انسان را به تعدادی اندک از الگوهای واضح و بنیادین تقلیل داده و سازمان دهی کند که این الگوها خود ؛ ماهیت تکنیک را شکل میدهد ؛ همچنین فرد نوازنده باید بتواند براحتی این الگوهای بنیادین بدن انسان را با الگوهای دیداری در موسیقی شناسایی و همسان سازد. این مطلب به راحتی قابل اجراست زیرا آناتومی بدن انسان اساسا در تمام دنیا از گذشته تااکنون مشابه بوده است خصوصا از زمان اختراع پیانو. با در نظر داشتن این یکسانی؛ بنا نهادن الگوهای حرکت انسان که اساس نوازندگی پیانو هستند را برای ما امکان پذیر میکند در عین حال در این همسانی یک تنوع نا محدود و لذت بخش وجود دارد: اندازه ؛ وزن ؛ و تناسب بین اجزا بدن هر فردی با دیگری متفاوت است. این تنوع در انواع بدن های متفاوت باعث ایجاد حرکتهای بی نهایت گوناگون در این الگوهای حرکت بنیادین میشود .بنابراین هر فرد میتواند صدای ( پالت صوتی شخصی ازلمس ورنگ) مخصوص به خود را در هنگام نوازندگی پیانو تولید کنند.
تمرین کردن: بنا نهادن عادت از طریق تکرار آگاهانه
تشریح و دسته بندی این الگوهای حرکت پایه ای در بخش مربوطه آورده شده اند. به منظور پیشرفت و تقویت یک تکنیک خوب ؛ هنرجو و نوازنده در آموزش پیانو باید این مطلب را آموخته و برآن مسلط شود که الگوهای حرکت باید در حرکات فیزیکی اش به شکل غریضی نمایان شوند. پس از آنکه نوازنده الگوی حرکت مناسب را برای قطعه موسیقی اش مشخص کرد ؛ سپس آن را باید پیاده سازی کند. تمرین تکنیک چیزی نیست به غیر از پروسه به اصطلاح " در بدن انداختن " الگوهای حرکت از طریق تکرار. چنانچه این حرکات به درستی و آگاهانه اجرا شوند اندک تمرین کفایت میکند. شیوه تمرین در مقالات بعد کاملا بحث میشود اما تا اینجا من اشاره میکنم که هنگامیکه عادت حرکت ما به محکمی و درست کسب شود دیگر احتیاجی به تمرین تکنیک نخواهد بود. آنچه که ما بدان احتیاج داریم پیاده سازی این الگوهای حرکت در مجموعه قطعاتمان است سپس تکنیک ما پس از رشد تبدیل به یک ابزار مطیع میشود که ما را در جستجوی تفسیر موزیکال یاری میکند.
هماهنگی
میتوانیم فرض کنیم که اکثر مردم که موسیقی مطالعه میکنند یا موسیقیدان هایی که تمرین ساز میکنند ؛ هر کدام با یک میزان مشخصی از هماهنگی بدن به دنیا آمده اند. هماهنگی غریضی بدن انسان ما را در زنده ماندن ؛ فعالیت های روزمره زندگی ؛ جابجایی ؛ و پاسخ دهی به چالش ها یاری میکند. چنانچه هماهنگی ما به درستی پرورش یابد میتواند ما را به اوج دستاوردها برساند. شکستن رکورد های جهانی در شنا کردن ؛ دویدن ؛ یا پرش با نیزه و رشد استثنایی تکنیک درخشان و بیانگربه عنوان یک پیانیست یا ویلونیست گویای بالاترین حد هماهنگی میباشد. گذشته از پرورش مهارت های هماهنگی؛ ورزشکاران باید قدرت ماهیچه ای و استقامتشان را بالا ببرند در حالیکه موسیقی دانها تنها احتیاج به تقویت هماهنگی دارند.ما ماهیچه های قوی نمیسازیم بلکه یاد میگریم که ماهیچه های از پیش قوی را فعال کرده تا در یک همکاری به ماهیچه های ضعیف تر کمک کنند. در واقع به خدمت گرفتن ماهیچه های قوی با هدف کمک به ماهیچه های ضعیف تر اساس هماهنگیست و این نوع مهارت چیزیست که ما باید در هنربه کار گیریم. هر چند برای بعضی ها ممکن است وسوسه انگیز باشد ولی موسیقی و تمرین کردن احتیاجی به این ندارد که فعالیت ورزشی خطاب شوند.منبع:[font=tahoma]آموزش پیانو[/font]
پس از ضبط کردن در مرحله ی ششم آنرا پس از یک الی دو روز مجدداً گوش کنید . ابتدا بدون نگاه کردن به نت و با تمرکز بر اجرای کلی موسیقی به آن گوش دهید. آیا شما ایده های موسیقی و بیان های مورد نظر را در سراسر قطعه دریافت میکنید؟
چه چیزی میتواند پیشرفت داده شود؟یادداشتی از آن بردارید.
بار دوم که به آن گوش میدهید چشمهایتان را بسته و تصور کنید که این اجرا مربوط به یکی از پیانیست های مورد علاقه تان در یک رسیتال میباشد.آیا میتوانید قسمتی را که از پیانیستتان توقع دارید تا آنرا متفاوت و یا حتی بهتر بنوازد مشخص کنید؟از آن یادداشتی بردارید .
اکنون یک جا بنشینید و با در دست داشتن نت ها و یک مداد چند بار دیگر به آن گوش دهید. سعی کنید تا خطاهای بافتی را در اجرای خود مانند نت ها و ریتم های غلط ، دینامیک ها و آرتیکولاسیون های اعمال نشده و ... پیدا کرده و آن ها را با مداد علامت گذاری کنید.
چنانچه این پروسه برای شما سخت به نظر رسید و نهایتاً شما هیچ نت اشتباهی پیدا نکردید میتوانید آگاهی موسیقایی خود را در آموزشگاه موسیقی غرب تهران پیانُت از طریق گوش دادن به یک یا چند اجرای ضبط شده از این قطعات ارتقا دهید چندین بار به این اجرا گوش دهید تا متوجه شوید نه تنها نت ها و ریتم های غلط خود را میتوانید مشخص کنید بلکه تخیلات موسیقایی خود را از طریق پاسخ دهی به سؤالات بالا قویتر خواهید کرد.
اکنون شما یک دسته از یادداشتهایی دارید که به شما در شروع جلسه تمرین بعدیتان کمک مؤثر در مسیری صحیح میکند. این استراتژی ابداً یک جایگزین برای تمرین مداوم با یک معلم نیست اما از ارزش خاص هم برخوردار است شما نه تنها تجربه و دانش موسیقی خود را از طریق پیگیری مستمر این مراحل به طور چشمگیری ارتقا میبخشید بلکه از آنجایی که شما تمامی جزئیات باز خوردی که برای خودتان به جا گذاشته اید را کامل میفهمید ، این امر شما را در جرای هر چه آسانتر در پیاده سازی آنها در اجرایتان کمک میکند.منبع:[font=tahoma]آموزشگاه موسیقی غرب تهران[/font]
کشش1 دائم و ادامه دار ماهیچه ای: علت تولید صدای ضعیف،درد های مزمن و خستگی
وقوع دردهای بسیار مزمن بین پیانیست ها (خستگی،درد ماهیچه ای،تاندونیت،بورسیت و دیگر دردهای مزمن و موقتی) اصولا در نتیجه عادات به اشتباه تمرین کردن همراه با کشش های مفرط ماهیچه و تمرین های ماهیچه ساز است.این نشانه های ناخوشایند و رنج آور در نتیجه ی بکارگیری دائم سیستم عضلانی بطور اشتباه می باشد؛که ما میتوانیم و باید از آن جلوگیری کنیم.من باید مخالفت خودم را با آن دسته از پیانیست هایی که معتقدند خستگی عضلانی در نواختن اتود شوپن،اپوس 10 شماره 1 یا 2، پاساژهای سریع،بلند و طولانی قطعاتی همچون پولونز شوپن در لا بمل ماژور اپوس 53 یا "لس فانریلس" از لیست اجتناب ناپذیراست، اعلام کنم. آنها خستگی شان را به ضعف ماهیچه هایشان ربط میدهند،که مایلند با سختی بسیار آنها را قوی تر کنند.واقعیت،خود گویای همه چیز است!در واقع ماهیچه های کوچکتر و ریزترِ ساعدهای ما هستند که انگشتان را به حرکت در می آورند و مسئول انجام کارهای دقیق و با ظرافت هستند.هنگامی که ماهیچه های قوی تر بازو،شانه و بدن به درستی فعال شوند میتوانند به ماهیچه های ضعیف تردر جلو گیری از علل بروز خستگی کمک کنند.کاری که ما باید انجام بدهیم این است که بدانیم چگونه میتوان ماهیچه های قوی تررا با یکدیگرمابین تمامی اعضای مرتبط بدن به درستی فعال و هماهنگ کرده و همچنین باید بتوانیم این عادت را به هنگام نوازندگی پیانو به دست بیاوریم.هدف از تمرین صحیح،به دست آوردن عادت صحیح و نه هدر دادن زمان بسیار زیاد با تمرین های ماشینی و به اصطلاح "دست گرم کن" است.تکنیک باید بر پایه ی هماهنگی بهینه استوار باشد و نه تحمل و استقامت.
تمام مشکلات پیانیستیک از طریق تعداد محدودی از الگوهای حرکتی و ترکیبی از آنها حل شده است.
اکثر کتاب ها در مورد نوازندگی پیانو مزایای مخصوص به خود را دارند. بعضی از آنها مثل کتاب رودُلف برایت هاوپت به نام Die Grundlage der naturliche Klaviertechnik(1925) در زمان خودشان یک کتاب کاملاً آگاه کننده بوده اند.برخی دیگر کتاب ها مشاهدات معتبری را در مورد تکنیک،تفسیر و تمرین برای اجرا ارائه میدهند.باز هم هنوز بعضی از کتاب های دیگر پر شده اند از آمار و ارقام جالب زیستی،شیمیایی و تشریحی (کالبد شناسی) و شباهت زیادی که کتاب های متنی علمی ندارند.پر واضح است که تمام این وجوه بایستی در ارزیابی تکنیک در پیانو لحاظ شوند.اما من معتقد هستم که کلیه نوازندگی پیانو باید درک و توصیف بشود و نباید فقط به اجزای آن پرداخته شود.در حقیقت مابین الگوهای دیداری قطعه و فرمولهای تکنیکی که ما آنها را معمولاً تفسیر میکنیم وجود دارد. ما با کمی پیشروی می توانیم عنوان کنیم که الگوی حرکتی باعث ایجاد طنین در صدا که خود بازتاب حال و هوای متنوع موسیقی است می شود. هدف ما تحریک و بیرون کشیدن همین حال و هوا در شنونده از طریق تفسیر و تکنیک دو مقوله جدایی ناپذیرهستند.
مسائل پایه ای و بنیادین در بخش مربوطه توضیح داده شده است
این اظهارات صریح و بسیاری از اصول دیگر که در این کتاب آورده شده اند،خطرابهام ویا اینکه به ظاهر ساده و دلبخواه به نظر آیند را دارد.من امیدوارم که شما با کمی صبر،مسائل را در فصل های خودشان مطالعه کنید و همچنین از پیش قضاوت در موردشان تا مطالعه ی کامل توضیحات آنها خودداری فرمایید.من به شما این اطمینان رامیدهم که نه تنها اصول و قوانین را به فرمول در می آورم بلکه آنها را توصیف و توضیح و توجیه میکنم.زمانی که تکنیک در نوازندگی در پیانو به بنیادی ترین حالت خود تقلیل یابد،در نتیجه ما به مهارتی ساده و راحت و عاری از مشکل دست می یابیم،با این حال باید به صورت ترکیبی استفاده شوند.این بدان معناست که هر حرکت مجزا از طرف انگشتان،دست،ساعد،بازو و شانه ها از لحاظ وسعت و عملکرد ممکن است که ساده به نظر بیایند،اما باید هماهنگ و همگام با یگدیگر باشند.چنانچه هر کدام از این اجزا نتوانند به درستی کار خود را انجام دهند،و یا حتی زیادتر و یا کمتر از حد انتظار،تمام دستگاه بدن را تحت تأثیر خود قرار میدهند.به عبارت دیگر چنانچه مکانیسم نوازندگی به درستی عمل نکند،صدا، لمس (تاچ)، جمله بندی (فریزینگ)، تنفس (بریزینگ)، شکل دهی موسیقی و تفسیر کلی بطور معکوس و ضعیف عمل می کنند.بنابراین مهارت های موسیقایی و تکنیک دو مساله ی جدا یی ناپذیرهستند!
تکنیک : استادی در حرکات . ارتباط بین حرکت و احساس
این کتاب با تکنیک در هنر نوازندگی پیانو سروکار دارد . تکنیک بر هنر تقدم دارد ؛ بنابراین ؛ این مساله ( تکنیک ) باید در هر آموزشگاه موسیقی در صادقیه ابتداً مورد بحث قرار گیرد . در بررسی تکنیک ؛ ما بیشتر توجه به آناتومی بدن انسان ؛ منابع انرژی ( ماهیچه ها و جاذبه زمین ) ؛ و خصیصه های پیانو میکنیم. با انیکه حرکات بیشماری در نوازندگی پیانو دخیلند ؛ ما میتوانیم گونه های مختلفشان را به شماری اندک و محدودی از حرکات بنیادین شناسایی و تقلیل بدهیم . این الگوهای حرکت بنیادین در مقالات آتی به درستی تعریف ؛ شرح و از یکدیگر مجزا خواهند شد ؛ سپس آنها را در فعالیت های ترکیبی که نوازندگی پیانو را در بر دارد وارد و یکپارچه میکنیم . در نهایت ارتباط روشن و واضح آنها با عوامل متناظرشان ضروری به نظر خواهد رسید. در موسیقی ؛ مانند هر هنر حرکتی جنبشی دیگر ( رقصیدن – بازی کردن – یا رهبری گروه موسیقی ) احساسات از طریق حرکات بیان شده اند ؛ اگرچه پیشنهاد نمیکنیم تا این حرکات با حتی ذره ای یکنواختی اجرا شوند به نظر راههای بنیادین مشخصی را میتوان یافت که در آن حرکات در ارتباط و بازتاب کننده ی احساسات و مولد آنها میباشد . برای روشن سازی این نکته ازطریق مثال نسبتاً واضح ؛ یک پاساژ لطیف ؛ رویایی ؛ و زیرکانه در نوکتورن شوپن یا یک پرولود از دبوسی نباید با حرکات تند و خشن نواخته شوند.
الگوهای حرکت و بصری وابسته یکدیگر هستند .
این کتاب از یک جنبه نسبت به کتابهای مشابه نوازندگی پیانو برتری دارد و آن این است که در اینجا تکنیک به تعداد اندکی از حرکات و الگوهای بنیادین ؛ ترکیبات و گونه های تغییر یافته آنان تقلیل خواهد یافت که این خود تمام حوزه تکنیک را شکل میدهد . مساله ای حائزاهمیت این است که خواننده کتاب درخواهد یافت که انواع الگوهای حرکت مورد استفاده در قطعات موسیقی به طور مکتوب مشخص شده اند و باید توسط خواننده شناسایی شوند. همچنان که خواهیم دید ؛ مشخصه های بصری موسیقی ( به عنوان مثال ؛ جمله بندی ؛ الگوهای فاصله ای ؛ داینامیک ؛ و موقعیت نت ها بر روی کلاویه ) دارای الگوهای حرکت مناسب و معادل خود هستند.
هنر تکنیک
این الگوهای حرکت در هیچ صورتی آزادی تفسیرو بیان نوازنده را محدود نمیکند بلکه حتی میتواند از آنها با عنوان رهنمود هایی در انتخاب راه حلهای تکنیکی استفاده کرد. هنر تکنیک پیانو ازجایی شروع میشود که مشکلات تکنیکی قبلا حل شده اند و تکنیک های پیچیده درخدمت اهداف خلاقانه مفسر ( نوازنده ) قرار بگیرد. __________________________________________________ _______________________________________________ ____________
1 کشیدگی عضلانی را میتوان به سادگی همان "فشار" به ماهیچه بیان کرد که اکثراً به دلیل نیروی کششی بیش از اندازه به عضلات و یا انقباض شدید ماهیچه ای که در برابر یک مقاومت زیاد قرار گرفته است ایجاد میگردد.منبع:[font=tahoma]آموزشگاه موسیقی در صادقیه[/font]
دراین مقاله قصد داریم تا شما را با چند اصطلاح موسیقی در سطوح یک و دو ABRSMانگلستان به همراه معنی آنها به زبان های انگلیسی و فارسی آشنا کنیم:
تلفظ معنی به فارسی معنی انگلیسی به زبان اصلی اَتچِله راندوُ تند تر کردن حرکت gradually getting quicker Accelerando آداجیُیو بدون عجله slow Adagio آلِگرِتو نه خیلی سنگین و نه خیلی فِرز و سرزنده fairly quick (but not as quick as allegro) Allegretto آلِگرو تند، شاد و جاندار quick (literally cheerful) Allegro آندانتِه سرعت راه رفتن معمولی at a medium (walking) speed Andante کانتابی لِه خواندن با ذوق به مفهوم موسیقایی/سرشار از احساس و بیان In a singing style cantabile کِرشِندو افزوده شدن تدریجی حجم صدا gradually getting louder Crescendo (or cresc.) دا کاپُو تکرار از سر قطعه repeat from the beginning da capo (or D.C.) دال سینو تکرار از علامت سینو repeat from the sign dal sengo (or D.S.) دِکِرشِندو کاسته شدن تدریجی حجم صدا gradually getting quieter Decrescendo (or decresc.) دی می نُواِندُو از سونوریته (پرآهنگی) قوی به ضعیف رفتن/با ضعیف کردن حجم صوت اشتباه گرفته نشود gradually getting quieter Diminuendo (or dim.) فی نِه پایان بخش یک قطعه موسیقی the end fine فُورتِه قوی/سونوریته درخشان loud f (forte) فُورتیس سیمو خیلی قوی/سونوریته خیلی قوی very loud ff (fortissimo) لِه گاتوآموزشگاه موسیقی غرب تهران اجرایی پیوسته/یک نفس در سازهای بادی/در یک آرشه در سازهای آرشه ای smoothly legato لِه نتُو به آهستگی/سنگین slow lento مِه دزُو نیمه half mezzo مِه دزو فُورتِه نیمه قوی/درخشندگی کمتر از قوی moderately loud (literally half loud) mf (mezzo forte) مِه دزُو پیانُو نیمه ملایم/صدایی ما بین mf وpiano moderately quit ( literally half quiet) mp (mezzo piano) مُودِه راتُو ملایم/اجرای آن بسته به اجرا کننده و شخصیت و سبک قطعه است moderately (allegro moderato: moderately quick) moderato پیانو آرام و با صدایی کم quiet P (piano) پیانیس سیمو بسیار ضعیف very quiet pp (= pianissimo) پُکوُ کم،اندک a little poco راله نتاندو کند کردن سرعت gradually getting slower rallentando (or rall.) ری تار داندوُ به تعویق انداختن gradually getting slower ritardando (or ritard.or rit.) ری تِه نو تو کند کردن ناگهانی سرعت held back ritenuto (or riten. or rit.) اِستاک کاتو جدا جدا، ناپیوسته/این ناپیوستگی بسته به سرعت قطعه تغییر میکند detached Staccato (or stacc.) ته مپو سرعت ضربها در میزان Speed, time (a tempo: in time) tempo.منبع:آموزشگاه موسیقی غرب تهران
ABRSM چیست؟
انجمن مدارس وابسته ی سلطنتی موسیقی (Associated Board of the Royal Schools of Music) که در سال 1889 میلادیی تاسیس و در سال 2009 با نام رسمی تجاری ABRSM شروع به فعالیت کرد. این انجمن خیریه ، به هدف ارزیابی موسیقایی به طور طبقه بندی شده در لندن پایه گذاری شد و اکنون در سراسر دنیا مراکزی را به این هدف تاسیس کرده اند.
ABRSM یکی از چهار انجمن ارزیابی است که مورد تائید (ofqual* (Office of Qualifications &Examinations Regulation برای اعطایی مدارک دیپلم و آزمون های طبقه بندی شده ی موسیقی در قالب چهارچوب ملی صلاحیت های حرفه ای انگلستان می باشد (به همراه کالج موسیقی لندن ، مدرسه ی راک با مسئولیت محدود و کالج ترینیتی لندن). Ofqual* یک بخش دولتی غیر وزارتی است که مدارک مهارتی آزمون ها و امتحانات را در انگلستان و مدارک شغلی را در ایرلند شمالی تنظیم می کند. آرم شاخص این انجمن با عنوان " انجمن آزمون مدارس سلطنتی موسیقی " در سال 2012 معرفی گردید.
ABRSM متشکل از مدارس سلطنتی موسیقی زیر می باشد:
1. آکادمی سلطنتی موسیقی Royal Academy of Music)
کنسرواتواری در لندن است که خود عضو انجمن موسسان دانشگاه لندن می باشد. این آکادمی در سال 1822 تاسیس شده و به عنوان قدیمی ترین مدرسه ی ارائه دهنده ی مدرک موسیقی در بریتانیا شناخته شده است.
2. کالج سلطنتی موسیقی (Royal College of Music)(RCM):
کنسرواتواری در کنزینگتون جنوبی در لندن می باشد که از طریق "منشور سلطنتی" در سال 1822 تاسیس گردید. این کالج یکی از 9 کنسرواتوار انگلستان می باشد.
3. کنسرواتوار سلطنتی اسکاتلند The Royal Conservatoire of Scotland) کنسرواتواری است که در رشته هایی چون رقص ، نمایش ، موسیقی و تولید و
پخش در قلب گلاسگو ، بزرگترین شهر اسکاتلند تدریس می شود. این کنسرواتوار در سال 1845 تاسیس شده که هر ساله بیش ازز 500 اجرای عمومی داشته است.
4. کالج سلطنتی شمالی موسیقی : این کنسرواتوار در سال 1973 در منچستر انگلستان تاسیس شد که نه تنها مرکزی برایی تحصیل موسیقی است ، بلکه مرکز اجرا برای کنسرت ها و فعالیت های موسیقایی دیگر می باشد.
این انجمن شاهد بیش از 650000 نفر متقاضی از 93 کشور مختلف دنیا می باشد.
چرا ABRSM؟
فلسفه ی ما در یک کلام خلاصه می شود ، "لذت بردن از طریق دستاورد" که به دست آوردن یکی از مدارک ABRSM تجربه ایستت ارزشمند. چنانچه شما فردی سخت کوش برای پیشرفت در موسیقی هستید، احتیاج به روشی معتبر برای ارزیابی موفقیت خود و اطمینان از مسیری که در آن پیشرفت می کنید ، دارید. آنچه که آزمون موسیقی به شما عرضه می کند ، به شرح زیر می باشد:
[list]
[*]انگیزه و الهام ، فعالیت و تمرین بر طبق طرح دروس کاملا مدون برای هدفی مشخص.
[*]وسیله ای برای سنجش پیشرفت شخصی (بر خلاف روش های متداول جهانی )
[*]یک راهنمای هدف دار برای بهبود مهارت های موسیقایی می باشد.
[*]ارزیابی توسط بهترین آموزشگاه موسیقی تهران دانان مستقل و سنجیده که هر یک از آنها دوره های آموزش عالی را گذرانده و دائماً در حال ارزیابی شدن هستند.
[*]فرصتی برای اجرا و تجربه ی حس واقعیِ دست آورد.
[/list] آزمون های طبقه بندی شده ی موسیقی چیست؟
آزمون های طبقه بندی شده ی ABRSM معمولاً موارد زیر را شامل می شود:
[list]
[*]قطعات اجرایی: در اکثر آزمون های آزمون های طبقه بندی شده ی ABRSM ، داوطلب باید 3 قطعه از قطعات معرفی شده در کتاب مربوط به سطح خودش را اجرا کند که هر یک جداگانه ارزیابی می شوند.
[*]گام و آرپژ: در این قسمت ، تمام گام ها و آرپژها باید از حفظ نواخته شوند که معمولاً ممتحن از هر کدام حداقل 1 نوع را برای اجرا درخواست میکند. ( نمره از 21 )
[*]تربیت شنوایی: در این بخش ، سرعت و دقت در پاسخ به سوالات نقشی مهم ایفا میکنند که هر آزمون نیازمند پاسخ گفتاری یا آوازی و یا همراهی با دست زدن می باشد. (نمره از 18 )
[*]یکباره خوانی (دشیفراژ): در این بخش ، از داوطلب درخواست می شود تا قطعات کوتاهی را که قبلاً آنها را ندیده است ، بنوازد که برای این کار 30 ثانیه فرصت دارد تا خود را آماده کند. همچنین او می تواند هر قسمتی را که بخواهد ، قبل از شروع آزمون اصلی ، امتحان کند.
[/list] بارم بندی آزمون
مجموع نمره در تمام آزمون های عملی فردی از 150 می باشد که:
100 یعنی قبول
120 یعنی شایسته
130 یعنی برتر
در عین حال ، قبول شدن نهایی منوط به قبول شدن در هر یک از بخش ها نیست.
معیارهای اصلی در ارزیابی قطعات
سبک اجرا آرتیکولاسیون و دینامیک کنترل کیفی صدا زمان نُواک نمره
[list]
[*]با اعتماد به نفس
[*]کاملاً متعهد
[*]ارتباط واضح بین کاراکتر و استایل
[/list][list]
[*]جمله بندی های طبیعی و گویا در حد جزئیات
[/list][list]
[*]به خوبی نشان داده شده
[*]حساس به استفاده از سونوریته های مختلف
[/list][list]
[*]روان،انعطاف در مواقع لازم،انتقال مناسب شخصیت ریتمیک
[/list][list]
[*]دقت بسیار بالا در اجرای نتها و ژوست
[/list]برتر
30-27
[list]
[*]مثبت
[*]داشتن عقیده و ایده موسیقایی
[*]ارتباط بین کاراکتر و استایل
[/list][list]
[*]جمله بندی های موسیقایی مشخص،درک خوب از جزییات
[/list][list]
[*]اکثراً ثابت و تحت کنترل
[*]آگاهی خوب از سونوریته
[/list][list]
[*]تمپو موثر و ثابت
[*]درک خوب از ریتم
[/list][list]
[*]تا حد زیادی نتهای صحیح و ژوست
[/list]شایسته
26-24
[list]
[*]عموماً مطمئن ، اصلاح سریع اشتباهات جزئی
[*]حضور کم و بیش موسیقائی
[/list][list]
[*]درک کم و بیش از جمله بندی های موسیقایی و یا جزییات اجرایی
[/list][list]
[*]عموماً قابل اطمینان
[*]آگاهی از سونوریته به قدر کافی
[/list][list]
[*]تمپو مناسب
[*]ضرب های عموماً ثابت
[*]ریتم صحیح به طور کلی
[/list][list]
[*]نتهای عموماً درست
[*]ژوست به قدر کافی برای بیان تنالیته
[/list]قبول
23-20
[list]
[*]نا مطمئن، عدم اصلاح اشتباهات جزئی
[/list]
[list]
[*]حضور موسیقایی بسیار کم
[/list][list]
[*]عدم بیان جمله بندی های موسیقایی به قدر کافی
[/list][list]
[*]متغیر/غیر قابل اعتماد
[*]سونوریته ضعیف
[/list][list]
[*]تمپو غیر مناسب/بدون کنترل
[*]ضرب های نامساوی
[*]ریتم ناصحیح
[/list][list]
[*]نتهای اشتباه مکرر
[*]غیر ژوست به قدر کافی و عدم بیان تنالیته
[/list]غیر قابل قبول19-17
[list]
[*]عدم تداوم
[*]عدم حضور موسیقائی
[/list][list]
[*]عموماً عدم بیان جملهه بندی های موسیقایی
[/list][list]
[*]عدم کنترل سونوریته به طور نگران کننده
[/list][list]
[*]تمپو و یا ضرب نامنظم
[/list][list]
[*]عموماً نتهای اشتباه
[/list]16-13
[list]
[*]ناتوانی در اجرا و فقط در حد چند قسمت کوتاه
[/list][list]
[*]بدون جمله بندی های موسیقایی
[/list][list]
[*]بدون کنترل صدا
[/list][list]
[*]تمپو یا ضرب گسسته و غیر منسجم
[/list][list]
[*]نتهای اشتباه و عدم ژوست بودن در حد بالا
[/list]12-10 هیچ کاری ارائه نشده هیچ کاری ارائه نشده هیچ کاری ارائه نشده هیچ کاری ارائه نشده هیچ کاری ارائه نشده 0
یکباره خوانی گام و آرپژ نمره
[list]
[*]روان ، ریتم دقیق
[*]نت ها/اصوات و تنالیته ی دقیق و صحیح
[*]جزئیات موسیقایی دریافت شدند
[*]ارائه ی با اعتماد به نفس
[/list][list]
[*]نت*های بسیار دقیق
[*]روان و ریتمیک
[*]جمله بندی شده
[*]واکنش با اعتماد به نفس
[/list]برتری
21-19
[list]
[*]تمپو کافی ، ضرب های معمولاً ثابت
[*]ریتم غالباً درست
[*]در حد زیادی نت ها/اصوات و تنالیته ی درست
[/list][list]
[*]در حد زیادی نت ها و اصوات دقیق
[*]اکثراً سلیس و روان
[*]غالباً نت های هم تراز
[*]واکنش مطمئن
[/list]شایسته
18-17
[list]
[*]عموماً همراه با حفظ تداوم
[*]دریافت اکثر ارزش نت ها
[*]نشان دادن خط کلی ملودی ، علی رغم وجود خطاها
[*]ارائه ی محتاطانه
[/list][list]
[*]نت ها/اصوات عموماً درست ، به غیر از چند خطا
[*]عموماً همراه با حفظ تداوم
[*]عموماً کنترل قابل اعتماد صدا
[*]واکنش محتاطانه
[/list]قبول
16-14
[list]
[*]فقدان تداوم به طور کلی
[*]ارزش های نتی اشتباه
[*]نت ها/اصوات و تنالیته ی صحیح به طور تقریبی
[*]ارائه ی نا مطمئن
[/list][list]
[*]خطاهای مکرر در نت ها و یا اصوات
[*]فقدان تداوم و یا عدم تکمیل بعضی از قسمت ها
[*]کنترل صدای غیر قابل اعتماد
[*]واکنش نا مطمئن و یا عدم سعی در بعضی از بخش ها
[/list]غیر قابل قبول
13-11
[list]
[*]عدم تداوم و تکمیل
[*]عدم دریافت ارزش نت ها
[*]عدم حضور خطی کلی ملودی
[*]ارائه ی بسیار نا مطمئن
[/list][list]
[*]نت ها و اصوات خیلی تقریبی
[*]پراکندگی و یا بسیاری از اوقات همراه با عدم تکمیل
[*]فقدان جدی کنترل صدا
[*]واکنش بسیار نامطمئن و یا عدم سعی در بسیاری از قسمت ها
[/list]10-7
[list]
[*]هیچ کاری ارائه نشده
[/list][list]
[*]هیچ کاری ارائه نشده
[/list]0
معیارهای ارزیابی تربیت شنوائی پایه ی 8-1
آزمون تربیت شنوائی نمره
[list]
[*]سراسر دقیق و صحیح
[*]داشتن درک موسیقایی بالا
[*]واکنش با اعتماد به نفس
[/list]برتری
18-17
[list]
[*]نقاط قوت بسیار زیاد
[*]داشتن آگاهی موسیقایی
[*]واکنش مطمئن
[/list]شایسته
16-15
[list]
[*]نقاط قوت بیش از نقاط ضعف
[*]واکنش محتاطانه
[/list]قبول
14-12
[list]
[*]نقاط ضعف بیش از نقاط قوت
[*]واکنش نامطمئن
[/list]غیر قابل قبول
11-9
[list]
[*]سراسر اشتباه
[*]واکنش مبهم و نا معین
[/list]8-6
[list]
[*]هیچ کاری ارائه نشده.منبع:آموزشگاه موسیقی تهران
[/list]
تکرار صحیح: یادگیری یک ساز یا به طور دقیق تر نوازندگی یک قطعه موسیقی تا حد زیادی به تنهایی مرتبط است با برنامه ریزی ذهنی برای اجرای چند کار مختلف به ترتیبی مشخص. بدون شک مؤثرترین راه برای تقویت و برنامه ریزی حافظه ی عضلانی و شنیداری ، تکرار مکرر و پشت سر هم عبارتهای کوچک تر است .
با علم بر مطلب گذشته ما میتوانیم یک قانون کلی برای یادگیری موسیقی در جهت رفع مؤثر مشکلات تکنیکی خود ایجاد کنیم:
هر آنچه را که تمرین میکنید جهار بار به درستی تکرارش کنید.
انجام این مطلب ابتدا ساده و پر واضح به نظر میرسد اما اکثر مردم یک قسمت خوش باور و عجولانی در ذهنشان دارند که به جای صرف زمان خواسته شده بر روی تمرین کردن متمرکز ، میخواهند تا پاساژهای سخت را به محض صحیح نواختن آن به منظور عبور از مشکلات کنونی سریعاً تمام کرده و برای راحت کردن وجدان خود به نواختن در سراسر قطعه ادامه بدهند. این مطلب معمولاً منجر میشود به تکرار مکرر ناصحیح یک بخش و نهایتاً یکبار اجرای صحیح آن. بهتر است بگوییم اگر شانسی داشته باشیم این مطلب باعث شده است که شما چهار مرتبه تکرار با خطاهای مختلف انجام داده اید تا بتوانید یکبار آنرا صحیح اجرا کنید.
پس شما 80%زمان تمرین خود را صرف تمرین کردن اشتباه و تنها 20%آنرا صرف نواختن صحیح کرده اید.چند درصد احتمال دارد که شما بتوانید یک پاساژ را برای بار اول فردا انجام دهید ؟ احتمالاً 20%
اگر در حین تمرین کردن حتی یک نت اشتباه هم نداشتید تصور کنید از هدر رفتن چه زمان زیادی میتوانید جلوگیری کنید و چطور با اعتماد به نفس میتوانستید یک اجرای خوب داشته باشید. البته که این خیلی حقیقی به نظر نمیرسد اما همین بینش به ما قانون عمومی دوم خوبی را مشخص میکند:
اشتباه نکنید!
کلیدهایی که ما باید از آن در ارتباط با این قانون استفاده کنیم مربوط میشوند به بیشینه کردن تمرکز ذهنی و نواختن در سرعت پایین ودر جایی که شما کنترل کامل بر آن دارید که اغلب منظور تمرین کردن آهسته است.
تمرین آهسته
تمرین آهسته زمانی که با پاساژهای مشکل زا یا یادگیری مثلاً موسیقی پلیفونیک یا ساختارهای پیچیده سر کار دارد بسیار دربهترین آموزشگاه موسیقی تهران مهم و حیاتی است استفاده از مترونوم برای افزایش نظم و انضباط به خصوص در زمان تمرین کردن آهسته بسیار مفید است یک استراژی بسیار معمول به هنگام تمرین کردن یک پاساژ سخت یا یک بخش این است که شروع تمرین با سرعت بسیار پایین باشد و با هر تکرار سرعت را یک درجه (روی درجه بندیهای معمول مترونوم مکانیکی و یا پنج BPM روی مترونوم های دیجیتال) افزایش دهیم تا جایی که دیگر بر روی نوازندگی آن کنترل کامل نداشته باشیم. سپس چند دندانه به عقب برگشته و از ابتدا شروع میکنیم به افزایش تدریجی سرعت.
استراژی دیگر این است که قطعه را با سرعت متعادل در حالتی که کنترل کامل برآن دارید را شروع و پنج بار آنرا تکرار کنید سپس پس از هر تکرار سرعت را یک درجه کاهش داده و مجدداً آنرا به تدریج افزایش دهید تا جایی که به سرعت اصلی قطعه و یا فراتر از آن اما در حیطه کنترل کامل شما برسانیم.از آنجایی که تمرین کردن آهسته بدون فکر میتواند شما را به راحتی در یکی از وحشتناک ترین حالتهای نوازندگی پیانو یعنی نوازندگی مکانیکی قرار دهد جهت جلو گیری از این اتفاق ( و آزاد سازی خود از نگرانیها ) شما میتوانید به آخرین قانون عمومی مربوط به تمرین کردن آهسته اتکا کنید.
همواره هر عیارت موسیقیایی را شکل داده وتمامی جز ئیات موسیقی را نمایان کنید، حتی به هنگام تمرین کردن آهسته !
تمرکز ذهنی :
یکی از بهترین راه ها برای بیشینه کردن تمرکز ذهنیتان وبه دست آوردن یک روال ایده آل مؤثر تمرین که توسط آن قادر خواهید بود که یک پاساژ را چهار بار پشت سر هم بدون هیچ اشتباهی تکرار کنید این است که چهار شیء مختلف را مانند مداد یا دکمه روی سمت چپ صفحه کلید قرار دهیم.هربار که یک بخش را صحیح نوازندگی کردید یکی از آنها را در سمت راست صفحه کلید قرار دهید .چنانچه اشتباه کردید تا انتهای پاساژ به نوازندگی خود ادامه داده و سپس به خاطر اشتباهتان یکی از آنها را به سمت چپ انتقال دهید این رویه را تا جایی که تمام اشیاء به سمت راست انتقال پیدا نکرده اند ادامه دهید . این کار را امتحان کنید تا متوجه اهمیت و فایده واقعی آن بشوید.
(توجه داشته باشید به این که دلیل ادامه نوازنگی و قطع نکردن آن به هنگام غلط نوازی بسیار اهمیت دارد. وقتی که نوازندگیتان را قطع میکنید در واقع با این کار ذهنتان را به قطع کردن به محض اشتباه نواختن عادت میدهید که ابن یک عادت بسیار بد است و باعث مشکلات زیادی در اجرا میشود در عوض شما احتیاج به عادت کردن به "رد شدن از روی اشتباهات"در صورت بروز خطا دارید.منبع:[font=tahoma]آموزشگاه موسیقی تهران[/font]
با سلام خدمت هنرمندان و خصوصا پیانیست های عزیز.
ما از این پس قصد داریم تا اطلاعات مختصری اما کاربردی و عمیق راجع به ماهیت تکنیک و نحوه ی تمرین کردن صحیح و آگاهانه خدمت شما عزیزان ارائه کنیم. این مطالب ترجمه ای هستند از کتاب "حرکت، بیان و صدا در نوازندگی پیانو" نوشته گیورگی ساندور.
مترجم: رضا حجت زاده
تکنیک: هماهنگی حرکات مطابق با خصوصیات پیانو
به طور واضح در این فرآیند،عوامل نامحسوس بسیاری درگیر هستند.حال و هوا،تفسیر،بداهه،الهام و خلاقیت اصطلاحاتی هستند که به سختی تعریف میشوند.این اصطلاحات موضوع بحث و تغییر دهنده ی نظرات و سلایق هستند.تکنیک های آموزشگاه موسیقی اگرچه یک مهارت است (یک سیستم کاملا هماهنگی از حرکات مشروط به قابلیت های آناتومی بدن انسان و طبیعت پیانو) حتی پیچیده ترین فعالیت های تکنیکال و فنی باید توسط هر فردی که تمایل به یادگیری و تسلط یافتن بر آنها را دارد درک شوند. بدین منظور میتوان آنها را به اجزای تشکیل دهنده شان ساده کرد: حرکت که از طریق انگشتان،دست،مچ،بازو و ساعد و بدن انجام میگردد؛در واقع از طریق تمام کالبد انسان.هماهنگی این مکانیسم انسان بر پایه ی اصول ساده ی جمعی از فیزیولوژی و نیروی جاذبه بنا نهاده شده است.
این شرایط چه بدانید چه ندانید در اکثر فعالیت های فیزیکی حاکم اند؛ همچون رقصیدن، بازی گلف،پینگ پونگ، تنیس،نواختن ویولن، و یا پیانوکه البته ممکن است آگاهی مختصری از آن داشته باشید!
تمرین کردن باید آگاهانه باشد نه ماشینی
این بدان معنا نیست که آگاهی از این عوامل برای اجرای هنرمندانه و الهام بخش ضروری هستند؛ در حقیقت،کاملا برعکس، فرآیند های خلاقانه به ندرت آگاهانه هستند. اما آماده سازی (ساعت های بسیار زیاد صرف تمرین کردن) باید هدفمند و به طور آگاهانه توسط مغز کنترل شود ،نه اتوماتیک و ماشینی.
مادامی که ما در حال تمرین کردن هسیتم باید بدانیم که چه کار داریم میکنیم؛ در غیر این صورت اکثر زمان ما به هدر میرود. برخی از افراد به صرف فقط تمرین کردن به جهت لذت بردن از این عمل، از زمان بسیاری که صرف انجام این پروسه (تمرین کردن) میکنند بی خبرند. این مطلب برای اکثر افراد قوت قلبی است که بدانند به کار گیری آگاهانه از اصول صحیح میتواند زمان تمرین را به مقدار قابل توجهی کم و بهترین نتیجه را برای آنها به ارمغان بیاورد.منبع:[font=tahoma]آموزشگاه موسیقی[/font]
در دنیای امروز که پیشرفت انسان در علم و صنعت و هنر سرعت چشمگیری دارد زبان انگلیسی از جایگاهی مهم و اساسی برخوردار میباشد. آنچه که واضح و مبرهن است تعداد غیر قابل شمارش تحقیقات و آموزش های مجازی به زبان انگلیسی است و از آنجایی که زندگی ما انسان ها با تکنولوژی اینترنت گره خورده است، یاد گیری زبان انگلیسی باید از اولویت های آموزشگاه موسیقی باشد. تیم آموزشگاه موسیقی پیانُت این نیاز را به سرعت شناسایی و کلاس های موسیقی به زبان انگلیسی برگزار کرده تا هنرجویان موسیقی بتوانند تحقیقات خود را در زمینه ی موسیقی به زبان انگلیسی وسعت داده و از هنر "موسیقی بدون مرز" استفاده کنند.
لفظ " باروک" در اصل لفظ تحقیر آمیزی بود برای سبکی از معماری و هنر که از اواخر قرن شانزدهم رواج داشت، اما زمانی که محققان موسیقی از این لفظ استفاده کردند معانی منفی اش دیگراز بین رفته بود.
دوره ی باروک دوره ی شکل گیری اپرا، رشد ارکستر، و شکوفایی موسیقی سازی، بخصوص برای ویولن و سازهای شستی دار بود. بیشتر شیوه های نو در ایتالیا شکل گرفت و موسیقی دانان ایتالیایی سلطه ی بلامانع داشتند، اما در اواخر همین دوره ی باروک بود که سبک های ملی متمایزی پدید آمدند.
موسیقی دانان دوره باروک:
جورج فردریکهندل: هندل متولد آلمان میباشد و از سال 1685 تا سال 1759 میزیست،قبل از آغاز فعالیت حرفه ای اش در موسیقی، در رشته ی حقوق درس خواند. بعد از دوره ی کوتاهی،به هامبورگ رفت و منصب ارکستری در اپرا خانه دست و پا کرد و در آنجا اولین اپرایش را ساخت(آلمیرا).از هامبورگ در سال 1706 به ایتالیا رفت. سپس به هانوفر رفت و دربار آنجا شد. به برکت همین شغلش به سفرهای متعدد رفت، از جمله به لندن که در آنجا اپرای ایتالیایی داشت محبوبیت می یافت. اپرای رینالدویش به موفقیت بسیار رسید. برای مدتی کوتاه به هانفر برگشت اما اجازه یافت باز هم به لندن برود به شرط آنکه بعد از مدتی برگردد. اما در سال 1714 فرمانروای هانوفر با عنوان جورج اول به سلطنت انگلستان رسید و هندل خود به خود به خدمت دربار انگلستان در آمدکارش در ده سال بعد با افت وخیز همراه بود، زیرا هم با اپرای ایتالیایی در رقابت بود و هم خود اپرا با اقبال همیشگی مردم مواجه نمیشد. آموزشگاه موسیقیاورتورها و بقیه ی آثار کرال هندل البته موفق تر بودند. در ده سال آخر عمر مدام بیمار بود.دوبار سکته کرد،اما بعد از 60سالگی به تدریج قوه ی اش را نیز از دست داد. با این حال، تا زمان مرگ به آهنگسازی، تنظیم آثار قبلی و نظارت بر اجراها ادامه داد.
یوهانسباستیانباخ: باخ متولد آلمان میباشد واز سال 1685 تا سال 1750 میزیست. وی در ده سالگی یتیم شد و نزد برادرش، یوهانکریستوف، زندگی کرد که نواختن ارگ نواز کلیسای بونیفاکیوسدرآرنشتات شد اما با یکی از شاگردان تا آستانه ی دوئل پیش رفت و سپس با کش دادن دوره ی مرخصی اش شورای روحانیون شهر را عصبانی کرد. باخ در سال 1707 به مولهاوز نرفت.با ماریا که قوم و خویشش بود ازدواج کرد. با شاگردهای جدیدش مرافعه به راه انداخت و سپس به دربار دوک و ایمار رفت. درآمد این شغل جدید خوب بود و باخ به اوضاع زندگی خود سروسامان داد تا بلاخره مناقشه های داخلی دربار سبب شد موقعیتش به خطر بیفتد. در سال 1717 از وایمار رفت و کاپلمایستر دربار کوتن شد، هر چند که دوک او را به سبب نافرمانی یک ماه حبس کرده بود باخ در سال 1720همسرش را از دست داد ویک سال بعد با آناویلکه ی خواننده ازدواج کرد. در سال 1723 مدیر آواز توماسشوله در لایپزیگ شد و در سال 1729 به مدیریت کالج موسیقی دانشگاه رسید. در سال 1737 ،یوهان شایبه که نقاد موسیقی بود از موسیقی باخ انتقاد کرد و آن را پر زرق وبرق و پر تکلف خواند، اما باخ به آهنگ سازی و اجرا ادامه داد تا بلاخره ضعف بینایی مانع کارش شد. بعد از دو عمل جراحی بی نتیجه اوضاع جسمی اش بدتر شد و سه ماه از دنیا رفت.منبع:[font=arial]آموزشگاه موسیقی[/font]