22-08-2020, 03:21 PM
پردیس فناوری کیش _ طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت _ دپارتمان معماری :
تحولات در معماری داخلی
اگر چه ماهیت اصلی و کلی یک ساختمان توسط اولین معمار آن مشخص میشود تکرار و بازسازی متعاقب آن در درون ساختمان چنین نیست و همانطور که اکنون نیز دیده میشود بسیاری از ساختمانها اگرچه در زمانهای بسیار قبل ساخته شده بودند اما توسط سالهای مختلف و بر اساس تغییر نیازهای جامعه مجدداً بازسازی میشوند که نشان میدهد یک ساختمان هیچگاه نمیتواند کامل و تغییرناپذیر باشد.
ساختمانی که بازسازی شده باشد ممکن است از بیرون کاملاً مثل قبل بماند اما از درون ممکن است صورت کاملاً متفاوتی به خود گرفته باشد به همین دلیل یک معمار داخلی نه تنها باید روی جایگاه ساختمان و مکان آن از نظر فیزیکی و اجتماعی و سیاسی حساس باشد. باشد بلکه باید به وضعیت زمانی و مکانی ساختمان از نظر افراد و نیازهای آنان نیز دقت کند که اگر استخوان بندی ساختمان محکم باشد و ایدهٔ معمار اولیهٔ ان مناسب باشد، طی سلسله تغییرات ایمنی درونی آن، ساختمان دچار مشکل نخواهد شد و بقیه مجبور به دنبال یه روی از ان قواعد هستند.
شهرها اکنون از این ساختمانها پر است، بسیاری از بانکها رستورانها و شاید کارخانههای صنعتی که اکنون به ساختمانها و آپارتمانهای بلند تبدیل شدهاند یا حتی ایستگاههای راه آهن که به گالری هنری شدهاست که البته فشارهای اقتصادی نیز در این زمینهها بی تثایر نبوده. و در آینده نیز ممکن است دربارهٔ قسمت درونی ساخمان هاب بازنگری صورت گیرد اما برای هر تغییری از نظر تکنیکی و تکنولوژی متخصصان آن زمان تصمیم میگیرند و حکم میدهند که چه ساختمانی در چرخهٔ زندگی خود اصلاح و تعدیل شود.
یک سری ازسازههای مشخص بر اساس گذر زمان به دلیل حفاظتهای تاریخی، غیرقابل استفاده ماندن یا محدودیتهای مالی بدون تغییر باقیماندهاند. اما اکثر ساختمانها مدت زمان معینی را پابرجا هستند همینطور داخل ساختمانها از نظر زمانی تا مدتی معین سالم میماند: برخی از آنها مخصوصاً برای اینکه از نظر بصری غیرقابل تغییر ماند طراحی شدهاند، برخی از آنها به گونهای اند که امکان سخت مجددساختمان را در همان محل میدهند و بالاخره برخی از آنها برای نیازهای جدید بازسازی شدهاند و طبق نیازهای روز تغییر داده شدهاند.
درجههای مختلفی از تغییر را دارند کمترین مقدار آن برای آن است که فضای داخلی ساختمان را طوری بر ما زند که ساخت آن برای طولانی مدت جواب بدهد و بیشترین آن تغییر دادن نمای کلی و کل ساختمان برای ساخت ساختمانی جدید برای همگی جدید است. هر اتفاق دیگری بین این ۲ حالت به مسئولیتهای یک معماری داخلی مربوط میشود. اگر مسئولیتهای یک معمار محتوی علم و هنر ساختمانهای جدید است پس در مورد یک معمار داخلی این مسئولیتها مربوط به حوزههای تغییر دادن ساختمانهای موجود برای استفادههای جدید است.
تحولات در معماری داخلی
اگر چه ماهیت اصلی و کلی یک ساختمان توسط اولین معمار آن مشخص میشود تکرار و بازسازی متعاقب آن در درون ساختمان چنین نیست و همانطور که اکنون نیز دیده میشود بسیاری از ساختمانها اگرچه در زمانهای بسیار قبل ساخته شده بودند اما توسط سالهای مختلف و بر اساس تغییر نیازهای جامعه مجدداً بازسازی میشوند که نشان میدهد یک ساختمان هیچگاه نمیتواند کامل و تغییرناپذیر باشد.
ساختمانی که بازسازی شده باشد ممکن است از بیرون کاملاً مثل قبل بماند اما از درون ممکن است صورت کاملاً متفاوتی به خود گرفته باشد به همین دلیل یک معمار داخلی نه تنها باید روی جایگاه ساختمان و مکان آن از نظر فیزیکی و اجتماعی و سیاسی حساس باشد. باشد بلکه باید به وضعیت زمانی و مکانی ساختمان از نظر افراد و نیازهای آنان نیز دقت کند که اگر استخوان بندی ساختمان محکم باشد و ایدهٔ معمار اولیهٔ ان مناسب باشد، طی سلسله تغییرات ایمنی درونی آن، ساختمان دچار مشکل نخواهد شد و بقیه مجبور به دنبال یه روی از ان قواعد هستند.
شهرها اکنون از این ساختمانها پر است، بسیاری از بانکها رستورانها و شاید کارخانههای صنعتی که اکنون به ساختمانها و آپارتمانهای بلند تبدیل شدهاند یا حتی ایستگاههای راه آهن که به گالری هنری شدهاست که البته فشارهای اقتصادی نیز در این زمینهها بی تثایر نبوده. و در آینده نیز ممکن است دربارهٔ قسمت درونی ساخمان هاب بازنگری صورت گیرد اما برای هر تغییری از نظر تکنیکی و تکنولوژی متخصصان آن زمان تصمیم میگیرند و حکم میدهند که چه ساختمانی در چرخهٔ زندگی خود اصلاح و تعدیل شود.
یک سری ازسازههای مشخص بر اساس گذر زمان به دلیل حفاظتهای تاریخی، غیرقابل استفاده ماندن یا محدودیتهای مالی بدون تغییر باقیماندهاند. اما اکثر ساختمانها مدت زمان معینی را پابرجا هستند همینطور داخل ساختمانها از نظر زمانی تا مدتی معین سالم میماند: برخی از آنها مخصوصاً برای اینکه از نظر بصری غیرقابل تغییر ماند طراحی شدهاند، برخی از آنها به گونهای اند که امکان سخت مجددساختمان را در همان محل میدهند و بالاخره برخی از آنها برای نیازهای جدید بازسازی شدهاند و طبق نیازهای روز تغییر داده شدهاند.
درجههای مختلفی از تغییر را دارند کمترین مقدار آن برای آن است که فضای داخلی ساختمان را طوری بر ما زند که ساخت آن برای طولانی مدت جواب بدهد و بیشترین آن تغییر دادن نمای کلی و کل ساختمان برای ساخت ساختمانی جدید برای همگی جدید است. هر اتفاق دیگری بین این ۲ حالت به مسئولیتهای یک معماری داخلی مربوط میشود. اگر مسئولیتهای یک معمار محتوی علم و هنر ساختمانهای جدید است پس در مورد یک معمار داخلی این مسئولیتها مربوط به حوزههای تغییر دادن ساختمانهای موجود برای استفادههای جدید است.