18-05-2021, 06:18 PM
سبک طراحی هم آورده (co-design)
طراحی هم آورده فلسفه ای است در بین پیروان فلسفه ی عملی یا مصلحت گرایان Pragmatist امریکایی که اعتقاد دارند هر کسی کمال مطلوب و جنبه فکری متفاوتی دارد و هر پروسه طراحی ملزم است به این مساله توجه داشته باشد. ریشه های طراحی هم آورده را می توان در اندیشه های امانوئل کانت دنبال کرد؛ کانت در نقد خرد ناب، اظهار کرد که هر انسانی که پرسشی در ذهن دارد به طور حتم از پیش دانش و اطلاعاتی را درباره ی آن چیز داشته که اینک درباره آن سوال می کند. کانت این مساله را پیش آگاهی نامید؛ در این نوع نگاه، ماهیت و حقیقت موضوعات، به خودی خود بسیار به سختی قابل تعریف خواهند بود. ویلیام جیمز نیز ملاک های حقیقت را در سودمندی جستجو کرد. این نوع نظریه ها اساس تفکر طراحی هم آورده را تشکیل می دهد.
طراحی هم آورده در بسیاری از شاخه ها از جمله معماری، سیستم های اطلاعاتی و تجارت به کار برده شده است؛ اخیراً نیز در توسعه گوشی های همراه رایج گشته است، که دو موضوع طراحی سخت افزاری و طراحی نرم افزاری در یک پروسه ی طراحی هم آورده با هم ارتباط پیدا می کنند. طراحی هم آورده با طراحی مشارکتی Participatory Design و همچنین از طراحی کاربر محور user centred design متفاوت است.
طراحی معاند یا غیرمعمول (alternative design)
در اواخر دهه ی 1960 و اوایل ده ی 1970 میلادی بسیاری از متفکران و نویسندگان روش های دیگر امرار و معاش و مصرف کردن را جستجو کردند.
این افراد از طرفی شامل اجتماعات هیپی بودند که تلاش می کردند ارزش های مادی گرایی جامعه مصرف کننده را رد کنند و از طرفی دیگر افرادی را شامل می شدند که جنبه های اخلاقی تفکر طراحی محور را پذیرفته بودند؛ به طوری که در آثاری چون "طراحی برای دنیای واقعی" ویکتور پاپانک بوم شناسی انسانی و تغییرات اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد؛ کتاب "کوچک زیباست Small is Beautiful" نیز نوعی استدلالی فلسفی تر برای غیر متمرکز سازی پروسه طراحی است که در آن شوماخر علم اقتصاد را آنچنان که برای مردم مهم است مورد مطالعه قرار داده است. از دیگر کتب این تفکر "ابزارهایی برای شادمانی" است که "ایوان ایلیش" آن را به نگارش در آورده است.
در بریتانیا نیز مجلات "International Times" که بعدها IT نام گرفت و Oz فعالیت خود را به ترتیب در 1966 و 1967 آغاز کردند که همه و همه ارزش های مشابهی را بیان می کردند.
طراحی هم آورده فلسفه ای است در بین پیروان فلسفه ی عملی یا مصلحت گرایان Pragmatist امریکایی که اعتقاد دارند هر کسی کمال مطلوب و جنبه فکری متفاوتی دارد و هر پروسه طراحی ملزم است به این مساله توجه داشته باشد. ریشه های طراحی هم آورده را می توان در اندیشه های امانوئل کانت دنبال کرد؛ کانت در نقد خرد ناب، اظهار کرد که هر انسانی که پرسشی در ذهن دارد به طور حتم از پیش دانش و اطلاعاتی را درباره ی آن چیز داشته که اینک درباره آن سوال می کند. کانت این مساله را پیش آگاهی نامید؛ در این نوع نگاه، ماهیت و حقیقت موضوعات، به خودی خود بسیار به سختی قابل تعریف خواهند بود. ویلیام جیمز نیز ملاک های حقیقت را در سودمندی جستجو کرد. این نوع نظریه ها اساس تفکر طراحی هم آورده را تشکیل می دهد.
در طراحی هم آورده نظریه ای وجود دارد که معتقد است تمام مصنوعات ساخته انسان با یک هدف خاص خودشان طراحی شده اند. در طراحی هم آورده سعی بر آن است که هر کسی جوانبی از طراحی را که فکر می کند با پروسه مورد نظر مرتبط است، در طراحی لحاظ کند و به طور کلی عقیده بر آن است که هرگاه علاقه و گرایش شرکاء در پروسه طراحی اعمال گردد، کیفیت طراحی افزایش پیدا خواهد کرد.
طراحی هم آورده توسعه ای از نظریه سیستم هاست. آنچنانکه چرچمن می گوید "همه چیز از زمانی آغاز می شود که دنیا را از نقطه نظر دیگران مشاهده کنی."
از جمله افرادی که در این تفکر ردپایی داشتند می توان افراد زیر را نام برد:
ویلیام جیمز، ادگار اِ سینگر، سی وست چرچمن، روسل ال آککف، دونالد شون، الف فرزگر و لارس آلبینسون.
طراحی هم آورده در بسیاری از شاخه ها از جمله معماری، سیستم های اطلاعاتی و تجارت به کار برده شده است؛ اخیراً نیز در توسعه گوشی های همراه رایج گشته است، که دو موضوع طراحی سخت افزاری و طراحی نرم افزاری در یک پروسه ی طراحی هم آورده با هم ارتباط پیدا می کنند. طراحی هم آورده با طراحی مشارکتی Participatory Design و همچنین از طراحی کاربر محور user centred design متفاوت است.
طراحی معاند یا غیرمعمول (alternative design)
در اواخر دهه ی 1960 و اوایل ده ی 1970 میلادی بسیاری از متفکران و نویسندگان روش های دیگر امرار و معاش و مصرف کردن را جستجو کردند.
این افراد از طرفی شامل اجتماعات هیپی بودند که تلاش می کردند ارزش های مادی گرایی جامعه مصرف کننده را رد کنند و از طرفی دیگر افرادی را شامل می شدند که جنبه های اخلاقی تفکر طراحی محور را پذیرفته بودند؛ به طوری که در آثاری چون "طراحی برای دنیای واقعی" ویکتور پاپانک بوم شناسی انسانی و تغییرات اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد؛ کتاب "کوچک زیباست Small is Beautiful" نیز نوعی استدلالی فلسفی تر برای غیر متمرکز سازی پروسه طراحی است که در آن شوماخر علم اقتصاد را آنچنان که برای مردم مهم است مورد مطالعه قرار داده است. از دیگر کتب این تفکر "ابزارهایی برای شادمانی" است که "ایوان ایلیش" آن را به نگارش در آورده است.
در ادامه هیپی های آمریکا آنچه را به عنوان تحدید جامعه مصرف کننده دیده بودند رد کردند و در عوض در مقابل معمول واکنش نشان داده و سیمای آمریکایی های طبقه متوسط را به صورت آرایش گونه ای تغییر دادند. این دگرگونی در وضع ظاهر شامل استفاده از موها و ریش بلند و به کار بردن لباس های با رنگ درخشان و معمولاً بدون سبک بود که برای آنها چنانکه شاید و باید نبود. این صورت ظاهری نشان دهنده ی ویژگی های اکثریت این گروه بود.
در آن دوره مجلاتی غیر مشروع نیز فعالیت داشتند که از جمله ی آنها "Fritz the Cat" و "Mr. Natural" را می توان نام برد که توسط روبرت کرومب تصویرسازی می شد؛ همچنین مجلاتی چون "Fat Freddy’s Cat" و "The Fabulous Furry Freck Brothers" که گیلبرت شلتون تصویرسازی آنها را بر عهده داشت.
در بریتانیا نیز مجلات "International Times" که بعدها IT نام گرفت و Oz فعالیت خود را به ترتیب در 1966 و 1967 آغاز کردند که همه و همه ارزش های مشابهی را بیان می کردند.