تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
ترجمه لاله سیاه اثر الکساندر دوما صفحه47-48 - نسخه‌ی قابل چاپ

+- تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum (http://forum.kishtech.ir)
+-- انجمن: پردیس فناوری کیش (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: زبان های خارجی (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=60)
+---- انجمن: زبان فرانسه (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=13)
+---- موضوع: ترجمه لاله سیاه اثر الکساندر دوما صفحه47-48 (/showthread.php?tid=52760)



ترجمه لاله سیاه اثر الکساندر دوما صفحه47-48 - مریم مستجیر - 05-05-2021

رزاوقتی صدای مرد رو شنید گفت: خودشه . شاهزاده او را مجبور کرد تا از لای در نگاهی به او بیاندازد.این لاله سیاه من است, خودشه من مطمئنم . اوه خدای من بیچاره کورنلیوس!
شاهزاده بلند شد و رفت به سمت در.  گفت: آقای باکستل, لطفا تشریف بیاورید اینجا. رزاآنجا ایستاده است. باکستل وارد می شود دورو برش را نگاه می کند و رزارا می بیند و دست پاچه می شود.
شاهزاده می گوید: آقای باکستل , شما می گویید که راز لاله سیاه را پیدا کرده اید؟
بله شاهزاده . اینجا یک دخترجوان هست که می گوید او هم پیدا کرده است. باکستل لبخندی می زند و شانه هایش را بالا می اندازد.شاهزاده می پرسد شما این دختر جوان را نمی شناسید؟
نه آقا.
Et vous jeune fille, connaissez-vous M.Isaac Boxtel ?
Non, je ne connais pas M.Boxtel, mais je reconnais M.Jacob Gisels.
Que voulez-vous dire ?
Je veux dire qu’a Loevestein, ce monsieur qui dit s’appeler Isaac Boxtel se faisait appeler M.Jacob.
Que répondez-vous, monsieur Boxtel ?
Je dis que cette jeune fille ment, monseigneur.
Vous n’êtes jamais alle a Loevestein ?
Je connais Loevestein, monseigneur, mais je n’ai pas volé la tulipe.
Vous me l’avez volée, et dans ma chambre ! répond Rosa.
Il y a vingt ans, monseigneur, que je cultive des tulipes à Dordrecht. Maintenant voilà la vérité : cette jeune fille a un amant dans la prison de Loevestein, et ils ont décidé de me vole le prix de cent mille florins que je gagnerai, j’espère, grâce à votre justice.
Silence ! dit le prince.
Puis, se retournant vers Boxtel ;
Et qui est ce prisonnier ?
شما دخترجوان آقای باکستل را می شناسید؟
نه , من آقای باکستل را نمی شناسم , اما آقای جاکوب گیزلز را می شناسم .منظورتان چیست؟ منظور من این است که این آقای ایزاک باکستل که با اسم دیگری خودش را معرفی می کند.
آقای باکستل شما چه می گویید؟عرض کردم این دختر جوان دروغ می گوید.
آیا شما هرگز به لاوستین نرفته اید. رفته ام اما من این لاله سیاه را ندزدیده ام . رزامی گوید: تو از من و از اتاق من دزدیدی! شاهزاده من حدود بیست سال است که در دردخت روی لاله ها کار می کنم. حقیقت این است که این دخترجوان در زندان لاوستین عاشقی دارد وآنها تصمیم گرفته اند جایزه صد هزار فلورین را از من بدزدند, امیدوارم که به لطف عدالت شما.
شاهزاده می گوید: ساکت.سپس روبه باکستل می کند و می پرسد این زندانی کیست؟
 
Ce prisonnier, monseigneur, est un criminel d’Etat, condamne un fou a mort. Il s’appelle Cornelius van Berle, et c’est le filleul de ce scélérat de Corneille de Witt. Je suis venu à Loevestien ; j’y ai fait connaissance avec le vieux Gruphus, je suis devenu amoureux de sa fille, je l’ai demandée en mariage, et comme je n’étais pas riche, je lui ai confié mon espérance de gagner cent mille florins ; et pour justifier cette espérance, je lui ai montre la tulipe noire.
 
شاهزاده , او یک زندانی جنایتکار ایالتی است, که محکوم به مرگ است. نام او کورنلیوس ون بارل پدر خوانده کورنلیوس دو ویت است. و به لاوستین آمدم و در آنجا گریفوس پیر را دیدم عاشق دخترش شدم ، از او خواستگاری کردم و چون ثروتمند نبودم ،  به او اعتماد کردم. و برای او تعریف کردم که قرار است برنده چنین جایزه ای شوم و لاله سیاه را به او نشان دادم.
 
-Oh ! mon Dieu ! gémit Rosa en larmes, en se jetant aux pieds du prince. Monseigneur ! monseigneur ! Cornelius n’est pas coupable.
-La tulipe est à vous ? demande-t-elle soudain a Boxtel en se tournant vers lui.
-Oui.
Combien avait-elle de caïeux ?
Boxtel hésite un instant, mais il comprend que la jeune fille ne poserait pas cette question s’il n’y avait que les deux caïeux connus.
-Trois, dit-il.
Et que sont devenus ces caïeux ?