از بین رفتن انگیزه تیم - نسخه‌ی قابل چاپ

عدم تعریف صحیح مشکل
معمولاً رهبران، کارهای سازمانی را به قسمت‌های کوچک‌تری تقسیم می‌کنند تا مدیریت و انجام آن‌ها راحت‌تر شود. بااین‌حال، خلاقیت در کارها همیشه هم درباره اتمام یک پروژه نیست، بعضی‌اوقات خلاقیت به معنی چگونگی حل کردن یک مشکل است. اغلب مشکلات مربوط به یک پروژه به‌خوبی تعریف نمی‌شوند و اعضای تیم مجبورند که کار خود را رها کنند و نیروی اصلی‌شان صرف تشخیص مشکل می‌شود. همین امر باعث خواهد شد تا هر فرد علاوه بر هدر دادن وقت خود، یک تعریف منحصربه‌فرد از مشکل در ذهنش تداعی کند. درنتیجه اختلاف‌نظر در تیم ایجاد شده و این ناهماهنگی در حل کردن مشکل، باعث بدتر شدن شرایط خواهد شد. رهبران موفق و کارآفرین یک پروژه را تعریف نمی‌کنند، آن‌ها سعی می‌کنند مشکلات مربوطه را به‌درستی تعریف کنند. همین امر باعث می‌شود تا تیم تلاش خود را برای حل مشکلی که تعریفش برای همه یکسان است، به کار گیرد. درنتیجه پروژه از دیدهای مختلف مورد بازبینی قرارگرفته و نتیجه مطلوب دست می‌آید.
به عقب یک نگاه بیندازید، آیا تمام مشکلاتی که تیم شما معرفی کرده است به‌وضوح مشکل را نشان می‌دهند؟
قضاوت سطحی درباره ایده‌ها
بسیاری از رهبران درباره ایده‌ها بدون بررسی دقیق قضاوت می‌کنند. ممکن است رهبر سازمان ایده را به‌درستی متوجه نشود و یا کارمندان آن را به‌خوبی توضیح نداده باشند، درهرصورت آن‌ها ایده‌ها را رد می‌کنند و به یک موضوع دیگر می‌پردازد. این اتفاق دو دلیل می‌تواند داشته باشد:
[list]
[*]تیم بی‌انگیزه برای ارایه خوب ایده
[*] غفلت از ارزش‌های ایده توسط رهبر سازمان
[/list]به‌هرحال اعضای تیم ممکن است انگیزه زیادی برای توضیح دادن ایده نداشته باشند و پافشاری لازم را انجام ندهند. اما رهبر سازمان حتی باوجود ارایه ضعیف هم می‌تواند در برخی موارد، ارزشمندی یک ایده را تشخیص دهد.
هنگامی‌که اعضای تیم به تشریح یک ایده می‌پردازند، مکث کرده و تمام تمرکز خود را روی آن ارائه معطوف کنید. شاید آن ایده بتواند سازمان شما را به مرحله جدیدی از پیشرفت برساند.
انجام دادن همزمان کارها به‌صورت گروهی
برخی افراد دوست دارند تا در یک جلسه گروهی با طوفان فکری تمام نتایج مورد نیاز را به دست بیاورند. درعین‌حال گروهی دیگر علاقه دارند تا بیشتر به‌صورت فردی درباره یک پروژه تصمیم بگیرند. این نوع افراد در محیط‌های گروهی پیشرفت چشم‌گیری ندارند، در عوض پیشرفت فردی آن‌ها نسبت به دیگران بیشتر است و هنگام کار کردن فردی ایده‌های خلاقانه و ارزشمندی به ذهنشان می‌رسد. ظاهراً چنین افرادی از بحث‌های گروهی دوری می‌کنند، ولی این‌چنین نیست. بحث‌های گروهی پیش‌نیاز ایده‌های ناب آن‌هاست و پس از طوفان‌های فکری ایده‌های جالبی به ذهن آن‌ها می‌رسد.
به موارد کوچکی که به‌عنوان یک رهبر انجام می‌دهید، دقت کنید. همین موارد ساده و به‌ظاهر بی‌اهمیت می‌توانند روی اعتماد افراد سازمان به شما تاثیر بگذارند.