تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
کودک درون خود را بشناس! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum (http://forum.kishtech.ir)
+-- انجمن: پردیس فناوری کیش (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- موضوع: کودک درون خود را بشناس! (/showthread.php?tid=69306)



کودک درون خود را بشناس! - samaneh_سمانه - 05-03-2022

تابه‌حال شده از خود بپرسید که چرا پیشرفت نمی‌کنید؟ چرا فرصت‌های خود را خراب می‌کنید و خیلی سریع جا می‌زنید؟ خود را سرزنش می‌کنید، عصبی می‌شوید و خودانتقادی مخرب دارید؟ درون همه‌ی ما کودکی وجود دارد که گاهی زخم خورده و آزار دیده است و ما برای فراموش کردن دردی که به او تحمیل کرده‌ایم، سعی می‌کنیم کودک درون‌ خود را فراموش کنیم. اما سخت اشتباه می‌کنیم. کودک درون ما در ناخودآگاه‌مان زندگی می‌کند و روی تصمیماتی که در زندگی می‌گیریم اثر می‌گذارد. در این مقاله شما را با مفهوم روانشناسی کودک درون و ارتباط با آن، رابطه‌ی کودک درون و بزرگسالی و ۷ جمله مهمی که باید برای رشد فردی و افزایش اعتماد به نفس به کودک درون‌تان بگویید، آشنا خواهیم کرد.

کودک درون چیست؟
کودک درون چیست و چگونه کودک درون را بشناسیم؟
همان‌طور که فروید هم عنوان کرده است، بیشتر اختلالات روانی و الگوهای رفتاری مخرب، کمابیش به این بخش ناخودآگاه وجودمان مرتبط هستند. همه‌ی ما روزگاری کودک بودیم و همچنان این کودک را درون خود نگه داشته‌ایم. باوجوداین، بیشتر بزرگسالان از کودک درون خود بی‌خبر هستند و این ناآگاهی ریشه‌ی بسیاری از مشکلات عاطفی، رفتاری و دشواری‌ها در روابط است.

واقعیت این است که بسیاری از افراد به اصطلاح بزرگسال، به‌هیچ‌وجه فردی بزرگسال و بالغ به‌شمار نمی‌آیند. بیشتر ما پا به دوران بزرگسالی می‌گذاریم، اما با تعریف روانشناسی اصلا بزرگ نشده‌ایم. بزرگسال واقعی کسی است که مسئولیت‌های خود را نسبت به کودک درونش بشناسد، بپذیرد و برای انجام آنها متعهد شود؛ در واقع بزرگسال کسی است که مسئولیت کودک درون خود را به‌عهده بگیرد و به آن عشق بورزد. در بیشتر بزرگسالان، چنین شرایطی هرگز دیده نمی‌شود. کودک درون بیشتر آنها، مطرود و مغفول و تنها می‌ماند. علت این است که جامعه به ما حکم می‌کند که بزرگ شویم و رفتارهای کودکانه را کنار بگذاریم.

انواع کودک درون چیست؟
3 نوع کودک درون وجود دارد. کودک درون طبیعی، سازگار و پرخاشگر که در ادامه آن را شرح خواهیم داد. با ما همراه باشید:

کودک درون طبیعی

کودک درون طبیعی کودکی است که در دوران کودکی، ناکامی بهینه داشته است. ناکامی بهینه به این معناست که در دو سال اول، والد در دسترس او بوده است. والدی که پاسخگو بوده است و زمانی که کودک به او نیاز داشته است به او مطابق نیازش پاسخ داده است. کودک از سمت والد طرد نشده است. در حدود سه سالگی کودک با توجه به خاطرات آرام بخشی که از مادر داشته است، می‌تواند نبود مادر را به صورت موقتی دوام بیاورد. یادتان باشد که کودک طبیعی شاد، سرحال و بشاش است و هیجانات منفی خود را به شکل سالم بروز می‌دهد.

کودک‌ درون سازگار

اما کودک درون سازگار خیلی هم خوب نیست چون که کاملا تحت تاثیر والد است؛ یعنی نوعی از کودکی‌ کردن که والدین و دیگران فرد را دوست دارند؛ اما این دوست داشتن پیش‌شرط دارد و آن پیش‌شرط این است که  کاملا تحت کنترل دیگران باشد و مطابق ارزش ها و قوانین آن‌ها زندگی کند. کودک سازگار در حال انجام چیزی است که والدینش و جانشینان والدین در اجتماع (از معلم گرفته تا همسر) دیکته کرده اند. تنها هدف کودک سازگار کسب رضایت و تائید دیگران است. این افراد در بزرگسالی به دلیل فرو خوردن خشم و غم دچار بیماری‌های جسمی و یا عصبی می‌شوند.

خیلی از افراد ممکن است که احساساتشان را به صورت برعکس نشان دهند یا اصلا نشان ندهند و یا آن‌ها را پنهان کنند و این باعث شود سازگاری با دیگران و ناسازگاری با خود را تجربه کنند. کودک درون سازگار کاملا طبق قوانین جلو می‌رود. با قاشق غذا خوردن، سلام کردن، به تنهایی دستشویی رفتن، احترام به حقوق دیگران و … از خوبی‌های وجود کودک درون سازگار است و ما به آن نیاز داریم. اما نباید آن را از تعادل خارج کنیم. از طرفی سازگاری طولانی مدت می‌تواند به انفجار خشم هم منجر شود که این رفتار انفجاری باعث کودک درون پرخاشگر، لجباز یا طغیان‌گر می‌شود.

کودک درون پرخاشگر

این کودک زمانی شکل می‌گیرد که افراد در بچگی متوجه می‌شوند که یک جاهایی هم می‌توانند با لجبازی و جیغ زدن به خواسته‌هایشان برسند؛ اما خشم کودک پرخاشگر بیشتر جنبه تخلیه دارد. چون کودک درون به صورت کلی در موضع قدرت نیست و در موقعیت‌هایی با فریاد و رفتار خشن در مدرسه، خانه، مهمانی بر علیه قوانینی که به تصور او ناعادلانه است، حرص و عصبانیتش را خالی می‌کند. کودک پرخاشگر بر عکس کودک سازگار به خاطر فشار والدین سعی می‌کند دقیقا کاری را انجام دهد که به آن گفتند انجام نده و نکن و تا آن جایی که می‌تواند تمام انرژی خودش را می‌گذارد تا برعکس آن چه گفته شده عمل کند.

و اما کودک پرخاشگر در روابط بزرگسالان بیشتر زمانی دیده می‌شود که یک طرف رابطه با منطق‌اش حرف می‌زند و می‌خواهد تصمیمات منطقی بگیرد؛ اما طرف مقابل می‌خواهد قضیه را با عاطفی کردن، گریه‌کردن، لوس‌بازي و نازکردن، بازی را به نفع خودش تمام کند و زمانی که جواب نمی‌گیرد کودک پرخاشگر را نشان می دهند این افراد در الگوهای ارتباط‌گیری کودکی خود یاد گرفته‌اند که اگر قشقرق به پا کنند می‌توانند به نتیجه دلخواه خود برسند. این بزرگسالان همان کودکان لوس دیروز هستند که امروز سنشان بالا رفته است.