تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
Les miserables بینوایان - نسخه‌ی قابل چاپ

+- تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum (http://forum.kishtech.ir)
+-- انجمن: پردیس فناوری کیش (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: زبان های خارجی (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=60)
+---- انجمن: زبان فرانسه (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=13)
+---- موضوع: Les miserables بینوایان (/showthread.php?tid=58156)



Les miserables بینوایان - nemidoonestam - 04-08-2021

MYRIELمایریل

En 1815, M. Charles-François-Bienvenu Myriel est évêque de Digne depuis 1806. C'est un homme de soixante-quinze ans[font=Times New Roman].[/font]
در سال ۱۸۱۵، آقای چارلز فرانسوا بینونوو میریل از سال ۱۸۰۶ اسقف دینِی شهری در جنوب فرانسه است. او یک مرد هفتاد و پنج ساله است.

Il est arrivé à Digne avec Mlle Baptistine, sa soeur. Cette vieille fille a dix ans de moins que lui. C'est une personne 

longue, mince, douce. Elle n'a jamais été jolie. Elle a de grands yeux toujours baissés. Mme Magloire, leur servante, a le 

même âge que Mlle Baptistine. C'est une petite vieille, blanche, grasse, toujours en mouvement, qui respire mal[font=Times New Roman].[/font]
او به همراه خانم باپتیستین به دینِی رسید ، خواهرش. این پیر دختر۱۰سال از او کوچکتر است. او فردی بلند قامت ، لاغر وخیلی ملایم است  . و او هرگز زیبا نبوده است. او همیشه چشمانی درشت و متمایل به سمت پایین دارد.  خانم مگلور ، پیشخدمت  آنها ، هم سن  خانم باپتیستین است. او کمی پیر ، سفیدپوست ، چاق و همیشه در حال حرکت و فعالیت  است که به سختی نفس می کشد.

Pour un malade, pour un mourant", les familles n'ont pas besoin de demander M. Myriel. Il arrive de lui-même. Il sait 

s'asseoir et se taire de longues heures près de l'homme qui a perdu la femme qu'il aime, de la mère qui a perdu son 

enfant. Comme il sait le moment de se taire, il sait aussi le moment de parler. Croire est bon. Il le sait et à l'homme 

désespéré il montre les étoiles[font=Times New Roman].[/font]
برای یک فرد بیمار ، برای یک فرد در حال مرگ "، خانواده ها نیازی به درخواست از  آقای میریل ندارند. او خود به خود خود را می رساند.او می داند چگونه می تواند ساعت 

های طولانی در کنار مردی که زن مورد علاقه اش را از دست داده ، مادری که فرزندش را از دست داده ، بنشیند و سکوت کند. از آنجا که او می داند چه زمانی باید سکوت کند ، 

همچنین می داند چه زمانی باید صحبت کند. باور داشتن خوب است. او این را می داند و به مردم نا امید ستاره ها را نشان می دهد.