Most powerful - نسخهی قابل چاپ +- تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum (http://forum.kishtech.ir) +-- انجمن: پردیس فناوری کیش (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=1) +--- انجمن: زبان های خارجی (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=60) +---- انجمن: زبان انگلیسی (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=10) +---- موضوع: Most powerful (/showthread.php?tid=44909) |
Most powerful - Marjanbesarati - 12-09-2020 پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت_دپارتمان زبانهای خارجی:http://kishindustry.com Story Title : Most Powerful
Story : A father provided best of education, money and everything possible to his That boy becomes a top shot. His son gets a grand cabin in the best office of world. His father feels proud and very powerful. He visits his office. Son is sitting on his chair. Father goes to the back side, keeps his hands on the shoulders of his son. And father asks a question: Who is the most powerful man in the world? (Father expects that son will say- of course you dad.) Son proudly says: I am the most powerful person. Father feels shattered. With wet eyes tries to walk out of the office. But at gate asks once again- oh so you feel that you are most powerful. Son says : No, dad you are most powerful. Father: but couple of minutes back you said that you are most powerful. Son: I said rightly. At that time your hands were on my shoulders. LOVE YOU DAD. Moral of the story is : Without parents blessings we r nothing. عنوان داستان: قدرتمندترین پدری بهترین امکانات تحصیل، پول و همه چیز را برای پسرش فراهم کرد. پسرش یک دفتر بزرگ در بهترین دفتر جهان می گیرد. پدرش احساس غرور و افتخار میکرد. به دفترش مراجعه کرد. پسر روی صندلی خود نشسته است،پدر به طرف پشت او می رود ، دستانش را روی شانه های پسرش میگذارد. و پدر می پرسد: قدرتمندترین مرد جهان کیست؟ (پدر انتظار دارد آن پسر بگوید - البته تو پدر.) پسر با افتخار می گوید: من قدرتمندترین فرد هستم. پدر احساس خرد شدن می کند. با چشمان خیس سعی می کند از دفتر خارج شود. اما دم در یک بار دیگر می پرسد - آه بنابراین شمااحساس می کنید قدرتمندترین هستید. پسر میگوید: نه ، پدر شما قدرتمندترین هستید. پدر: اما چند دقیقه پیش گفتی که قدرتمندترین هستی. پسر: درست گفتم. در آن زمان دستان شما روی شانه های من بود. دوستت دارم پدر. پیام اخلاقی این داستان: بدون برکت پدر و مادر هیچ چیز نداریم. |