مردم به شیوه حاکمان شان زندگی می کنند! - نسخهی قابل چاپ +- تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum (http://forum.kishtech.ir) +-- انجمن: پردیس فناوری کیش (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=1) +--- انجمن: مشاهیر و شخصیت ها ی ایران و جهان (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=61) +---- انجمن: مدیران، رهبران و حاکمان (http://forum.kishtech.ir/forumdisplay.php?fid=63) +---- موضوع: مردم به شیوه حاکمان شان زندگی می کنند! (/showthread.php?tid=306) |
مردم به شیوه حاکمان شان زندگی می کنند! - motlagh - 08-03-2017 امام علی(ع) سخنی دارد در نهج البلاغه عظیم:"الناس علی دین ملوکهم"؛ یعنی مردم به روش و طریقه حاکمان و پادشاهان خویش زندگی می کنند. در نگاه سطحی ممکن است این سخن عجیب و غیر قابل باور به نظر برسد و شاید بسیاری بگویند که چه ربطی میان زندگی حاکمان و مردم عادی وجود دارد؟! مردم هر کسی به گونه ای زندگی می کنند و امرا و پادشاهان نیز به شکلی که خود می خواهند و شیوه زندگی هیچکدام به دیگری منوط و مربوط نیست. بلی! در ظاهر امر چنین است و روش زندگی هیچکدام به یکدیگر ارتباطی ندارد. اما زمانی که پوسته ظاهر را می شکافیم و به عمق کلام علی(ع) عمیق می شویم و تعدادی از روانکاوان و روح پژوهان هم به کمک ما می شتابند، در میابیم که امام علی به نکته بسیار ظریف و دقیق روانشناختی انسانها اشاره کرده و واقعیتی از علم روانشناسی را به طور رایگان در اختیار بشریت قرار داده است. اگر هر کشوری را به مثابه خانه ای فرض کنیم که تمامی ساکنان آن کشور به منزله فرزندان آن خانه می باشند، به ناچار در راس این خانه باید رییس و مدیری باشد که به عنوان پدر این خانواده بزرگ، رهبری و اداره این خانه و اهل آن را بر عهده دارد. حال این رییس و پدر خانواده در هر شکل از جایگاه فکری، اخلاقی و رفتاری ای که قرار داشته باشد، بر رعیت و یا فرزندان وطنی اش تاثیر گذار است. اگر این رییس، انسانِ صالح، امین و درستکاری باشد، به مرور زمان، رعایای او نیز چون خودش صالح و درستکار خواهند شد و اگر بر عکس، رییس یا پدر خانواده انسانِ شرور، ستم کار و فاسدی باشد، با گذشت زمان، مردم نیز رنگ و بوی او را گرفته و کم کم و آهسته آهسته، به راه و روش او خو می کنند. این واقعیت چیزی نیست که فقط در کتابها مسطور و مرقوم بوده و یا در اذهان روان پژوهان و روح کاوان موجود باشد؛ بلکه این حقیقتی است که ادوار مختلف حیات انسانی، بدان گواه و شاهد است. انسانها در عرض و طول تاریخ زندگی بشری، شاهد بسیاری از حاکمان و پادشاهان ظالم و فاسدی بوده اند که ظلم و فساد همه جانبه آنان، سرانجام و در کوتاه یا درازمدت، گریبان مردمان آنان را گرفته و آنان را نیز چون رییسان و رهبران شان، غرق در فساد و تباهی کرده است. از آن سوی، حاکمان و رهبران پارسا و عادلی- اگر چه در مقیاس معدود و محدودی- هم بوده اند که هم خود سالم و سازنده زندگی کرده اند و در سایه سار بابرکت این فرزانگان، رعایا و ملتهای آنان نیز و با تاسی و الگو برداری از آنان، به حیات انسانی و مفید خویش ادامه داده اند. دامنه تاریخ را بر می چینیم و به مثال ملموس تری در مرز و بوم خویش توجه می دهیم. از دورها صرف نظر کرده و به چند دهه نزدیک تر به دوره کنونی نظر می افکنیم. نزدیک به چهار دهه است که افغانستان دچار بحرانهای متعدد بوده و مردم آن حاکمیتها و رهبران متفاوتی را تجربه کرده اند. این حاکمیتها و حاکمان آن، هر کدام با اندیشه و رفتار منحصر به خود شان، توانستند مردم را چند صباحی با خود شان همراه کنند. تعدادی از رهبران و حاکمان، با بی تفاوتی در برابر منافع ملی ملت و کشور، صرفاً به قدرت و حکومت فکر کردند و در این راه بسیاری از مردم کشور را با خود همگام و همراه کردند. همین رهبران به جفای دیگری نیز در حق ملت افغانستان دست یازیدند و آن نیز داغ کردن تنورِ روحیهِ نژاد و قوم گرایی و آن هم در جهت رسیدن به قدرت و وجاهت سیاسی و اجتماعی بود. انصافاً در دوره جنگهای داخلی در کشور، به روشنی تمام می شد به موارد بسیاری به عنوان مصادیق برجسته سخن امام علی(ع) اشاره کرد. در آن شرایط، به تعبیر مولی علی(ع) اکثر مردم کشور حکم پشه های ناتوانی را پیدا کرده بودند که با هر بادی و به هر سمت و سویی، متمایل می شدند و به هر جانبی که رهبران شان هدایت می کردند، در حرکت بودند؛ بدون آنکه حتی برای لحظه ای با خود فکر کنند آیا در این مسیری که قرار داده می شوند، خیر و صلاح مردم و کشور آنان وجود دارد و یا خیر؟! غرض آنکه در دوره جنگهای داخلی، بیشتر مردم ساکن در افغانستان، به گونه ای فکر و عمل می کردند که رهبران و حاکمان آنان و به همین دلیل نیز بسیاری از ساحات آباد و زیبای کابل به وسیله همین مردمی که در دامن این شهر مظلوم زندگی می کردند، تخریب و غارت و چپاول شد!. بعد از جنگ و برقراری نظام جدید در کشور نیز باز با همان پس لرزه هایی از قوم گرایی و شکل جدیدی از ناهنجاری و نابسامانی های همان فرمولِ"الناسُ علی دین ملوکهم"، دست به گریبان شدیم. در این دوره یازده ساله حاکمان و رهبران جدیدی نیز به خیل رهبران سابق پیوسته و همه با هم الگویی از فکر و رفتار کاملاً غیر مسئولانه و ویرانگری را برای مردم به ارمغان آوردند. به حق که این دوره را باید دوره زراندوزی و زورمداری دولتمردان و به فراموشی سپردن ملت، نام گذاری کرد. در این دوره، شکل الگودهی به ملت تغییر کرد و دولتمردان سعی نمودند تا با بر زمین گذاشتن اسلحه و تمرکز روی برنامه های ثروت اندوزی از هر راه ممکن، شیوه مدرنی از سرقتهای آبرومند و قانونی را به مردم پیشکش کنند. اعتراف باید کرد که حاکمان و رهبران کنونی در این شکل از اسوه دهی به مردم کشور، بی اندازه توانا و موفق نیز ظاهر شده اند؛ چرا که در سطح کشور و تقریباً در میان تمامی کسبه و پیشه وران، کمتر کسی دیده می شود که به حق خویش قانع بوده و از تراز و ترازوی خویش ندزدد. سوگمندانه و به تلخی باید اعتراف کرد که در شرایط کنونی کشور، از میان حاکمان و رعایا، مصادیقی روشنتر از ملت و دولت ما برای کلام مولی علی(ع) نمی توان سراغ گرفت. |