نقل‌قول:

Norman is going through hard times at the moment.

(نرمن در حال حاضر شرایط سختی را تحمل می کند.)

نقل‌قول:

His wife broke up with him last week.

(همسرش هفته پیش از او جدا شد.)

His wife ended their relationship last week.

(همسرش هفته پیش رابطه اش را با او قطع کرد.)

نقل‌قول:

He always thought they got on well.

(او همیشه فکر می کرد آنها خوب با هم کنار می آیند.)

He always thought they were on good terms.

(او همیشه فکر می کرد آنها رابطه خوبی دارند.)

نقل‌قول:

Well, somehow he has to put up with the situation.

(خب، به نحوی او مجبور است با شرایط کنار بیاید.)

Well, somehow he has to accept the situation.

(خب، به نحوی او مجبور است شرایط را قبول کند.)

نقل‌قول:

Life goes on.

(زندگی جلو می رود.)

Life continues.

(زندگی ادامه پیدا می کند.)

نقل‌قول:

He fell for the girl.

(او عاشق آن دختر شد.)

(He fell his wife for) اشتباه است.

نقل‌قول:

He fell for her.

(او عاشقش شد.)

(He fell her for) اشتباه است.

نقل‌قول:

She threw his love letters away./She threw away his love letters.

(او نامه های عاشقانه اش را دور ریخت.)

نقل‌قول:

She threw them away.

نقل‌قول:

(She threw away them) اشتباه است.