تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum

نسخه‌ی کامل: ترجمه لاله سیاه اثر الکساندر دوما صفحه17-18
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
suis sûr. Alors vous écrirez au président de la société de Harlem. Il viendra la voir et il vous donnera les cent mille florins.
Vous appellerez cette tulipe la Rosa Ballansois. Apportez-moi un crayon et du papier et je vous écrirai ce nom.
 
اما آقا صد هزار فلورین ......
- صد دلار فلورین جهیزیه خوبی  خواهد بود. من فقط از تو می خواهم با پسری خوب ازدواج کنی ، جوان که عاشقت باشد به همان اندازه که من عاشقت هستم . من عاشق گل ها هستم. رزاحرفم را  قطع نکن ، من فقط چند دقیقه دیگر زنده خواهم بود .  گوش کن . برو به باغ من در دورداخت و مقداری خاک از آنجا بر دار و این سه میخک را در آن بکار . آنها ماه بعد شکوفا می شوند. یعنی هفت ماه بعد. و وقتی اولین لاله را دیدید .یادتان باشد باید از آنها شبها در مقابل باد  , و روزها در مقابل نور خورشید محافظت کنید. مطمئناً او سیاه خواهد شد. سپس به رئیس انجمن هارلم نامه می نویسید. او می آید و او را می بیند و صد هزار فلورین به شما می دهد.
شما نام این لاله را رزا بارل آنسیس می گذارید. یک مداد و مقداری کاغذ برای من بیاورید تا آن اسم را برایتان بنویسم.
-Prenez cette Bible qui a appartenu à votre parrain. Écrivez dessus ce que vous avez a écrire, mon sieur Cornelius ; je ne sais pas lire mais je vous promets de faire tout ce que vous écrirez.
Ce 23 aout 1672, sur le point de mourir, je donne à Rosa Gryphius trois caïeux qui doivent donner au mois de mai prochain la grande tulipe noire, objet du prix de cent mille florins propose par la société de Harlem. Je désire qu’elle reçoive ces cent mille florins en mon nom, et je désire donner a la grande tulipe noire le nom de Rosa Barlaensis, c’est-a-dire son nom et le mien réunis.            Cornelius Van Baerle
 
 
و نوشت امروز تاریخ 23 آگوست 1672, در آستانه مرگ  من سه میخک لاله به رزا گریفوس می دهم که باید بعد از کاشت آن در ماه می آینده سه گل لاله بزرگ سیاه  بدهند .و مبلغ جایزه آن صد هزار فلورین از طرف انجمن هارلم است. من تقاضا دارم که رزا این مبلغ به جای من را دریافت کند.
و می خواهم نام این گل را بنام او و خودم بگذارم رزا بارل آن سیس  .
 
این کتاب مقدس که متعلق به پدرشماست را بگیرید و هر چه می خواهید را در آن بنویسید . من خواندن و نوشتن نمی دانم آقای کورنلیوس اما هر کاری را که آنجا بنویسید را قطعا انجام خواهم داد.
 
À midi, Cornelius est conduit dans la cour de la prison, au moment où le bourreau levé son épée, il entend quelqu’un dire que Guillaume, prince d’Orange, lui fait grâce et qu’il change la peine de mort contre la prison à vie. Cornelius van Baerle n’est pas assez coupable pour mourir, mais il l’est trop pour redevenir libre.
-Bah ! Tout n’est pas perdu. Le prion a vie n’est pas si mauvaise avec Rosa…. Et puis j’aurai aussi mes trois caïeux de la tulipe noire.
Mais Cornelius oublie que La Haye n’est pas ; a seule prison du pays et que le pain du prisonnier est moins cher ailleurs qu’à La Haye , qui est une capitale.
ظهر ، کورنلیوس را به حیاط زندان هدایت می کنند ، وقتی جلاد شمشیر خود را بلند کرد ، می شنود کسی می گوید ویلیام ، شاهزاده نارنجی ، او را عفو می کند و او مجازات اعدام را در برابر حبس ابد تغییر می دهد. کورنلیوس ون بارل به اندازه کافی مقصر نیست که بمیرد ، اما او بیش از حد               مجرم است که آزاد باشد . خوب ! همه چیز از دست نرفته. زندگی برای رزا چندان بد نیست. و سپس من سه گل لاله سیاه نیز خواهم داشت.
اما کرنلیوس فراموش می کند که لاهه تنها زندان در این کشور نیست و نان زندانی در جایی دیگر ارزان تر از لاهه است  تا در پایتخت.