تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum

نسخه‌ی کامل: ترجمه لاله سیاه اثر الکساندر دوما صفحه15-16
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
رزا زیبا در این زمان می رسد. گریفوس به او گفت: "دخترم به من کمک کن تا بلند شوم و به زندانی کمک کن تا مرا شفا دهد."
در حالی که کورنلیوس بازوی او راجا می اندازد  ، گریفوس از حال می رود.
 
-Monsieur, lui dit Rosa, je suis seule, je suis faible, mon père est évanoui et le chien est attache. Partez, quittez la prison.
-Je refuse. On vous accuserait. Merci, mon enfant, mais je reste.
 
رزا به او گفت: "آقا ، من تنها هستم ، ضعیف هستم ، پدرم از دنیا رفته و سگ هم  بسته است." بروید ، از زندان بیرون بروید .
-[font=Times New Roman]      [/font]اما او رد کرد. شما متهم می شوید ممنون فرزندم ، اما من می مانم.
-[font=Times New Roman]      [/font]شما می مانید !خدای من  ! نمی دانید اگر بمانید شما را به متهم به قتل می کنند. و شاید شما را بکشند  و ممکن است شما را مانند کورنیه و برادرش تکه تکه کنند. تو را به خدا نگران من نباشید و فرار کنید.
-[font=Times New Roman]      [/font]فرزندم من بیگناه هستم . من با آرامش  منتظرم می مانم تا چه تصمیمی در مورد من گرفته  می شود .
Les juges viennent le lendemain au Buytenhoff et interrogent Cornelius van Baerle. Celui-ci reconnait que son parrain lui a confié le paquet de lettres et il est condamne à mort. Cornelius écoute la sentence avec un visage plus étonné que triste.
 
روز بعد قضات به بویین هاف می آیند و از کورنلیوس بازپرسی می کنند و او اعتراف می کند که پدر همسرش پاکت نامه ای را به او داده است . و او محکوم به مرگ می شود . کورنلیوس با چهره ای که بیشتر متعجب است تا ناراحت به حرفهای آنها گوش می کند.
 
 
Vous serez condamne aujourd’hui, à midi.
La belle Rosa s’avance bers Cornelius en appuyant ses deux mains sur son cœur.
-Oh ! monsieur ! Est-ce que je peux faire quelque chose pour vous ?
-Ma belle amie, j’ai toujours aimé les fleurs. J’ignorais que l’on pouvait aimer autre chose …. Oh ! ne rougissez pas, Rosa. J’aime les fleurs et j’ai trouvé le secret de la grande tulipe noire qui est l’objet d’un prix de cent mille florins propose par la société horticole de Harlem. Ces cent mille florins, je les ai la dans ce papier, avec les trois caïeux qu’il renferme, et que vous pouvez prendre, Rosa, car je vous les donne.
شما امروز بعد از ظهر مجازات می شوید, و آنگاه رزای زیبا رفت به سمت کورنلیوس ودستانش را برسینه اش گذاشت و گفت: آقا آیا کاری هست که من بتوانم برایتان انجام دهم.دوست زیبای من ، من همیشه عاشق گل بوده ام. من نمی دانستم که ما می توانیم کار دیگری انجام دهیم ... اوه !سرخ نشو رزا من عاشق گل ها هستم و راز گل لاله بزرگ سیاه را پیدا کردم که موضوع جایزه 100000فلورین  اصناف توسط انجمن باغبانی هارلم است. ،من راز آنها را در این مقاله دارم ، با سه نمونه  که حاوی آن است و شما می توانید آنها را بگیرید ، رزا ، من آنها را به شما می دهم.
آقای کورنلیوس! اوه ، تو می توانی آنها را ببری ، فرزند من. من در دنیا تنها هستم. پدر و مادرم مرده اند ؛ من نه خواهر و برادر دارم و نه هرگز کسی را با عشق دوست داشته ام.
 
 
Mais, monsieur, cent mille florins ……
-Cent nille florins seront une belle dot. Je vous demande seulement d’épouser un brave garçon, jeune que vous aimerez, et qui vous aimera autant que moi j’aime les fleurs. Ne m’interrompez pas, Rosa, je n’ai plus que quelques minutes de vie ….
La pauvre fille pleure.
-Écoutez-moi. Vous prendrez de la terre dans mon jardin de Dordrecht et vous planterez dadas
 ces trois caïeux ; ils fleuriront en mai prochain, c’est-adire dans sept mois, et quand vous verrez la première tulipe, passez les nuits à la protéger du vent , les jours a la protéger du soleil. Elle sera noire, j’en