تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum

نسخه‌ی کامل: خطبه فاطمه زهرا در بستر بیماری
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
هنگامی که فاطمه در بستر بیماری بودند زنان مهاجر و انصار به عیادتش رفته، از حالش جویا شدند و گفتند:
ای دخت پیامبر خدا! با این ناراحتی و کسالت چگونه صبح کردی؟
آن حضرت حمد خدایی را بجا آورد و بر پدر بزرگوارش درود فرستاد ،سپس گفت:
سوگند به خدا شب را به‌روز آوردم درحالی‌که از دنیای شما بیزار و از مردان‌تان ناخشنودم،
آنان را پس از آزمایش به دور افکندم و در پی تجربه با ایشان دشمنی کردم.
پس چه زشت است کندی در شمشیر و سستی در نیزه و پراکندگی در رأی!
و «راستی چیزی چه نکوهیده است آنچه برای خود پیش فرستادند که درنتیجه خدا برایشان خشم گرفت و پیوسته در عذاب می‌مانند»!
به ناچار گناه این ناسپاسی و سستی در دفاع از حق را به گردن‌شان انداختم
و سنگینی آن را بر دوش شان گذاشتم
و از هر سوی به ایشان تاختم و ننگش را به ایشان واگذاشتم،
پس ذلت و هلاکت و دوری از رحمت نصیب گروه ستمکاران باد!
وای برایشان! چگونه بنای حکومت را از پایه‌های استوار رسالت و زیربنای نبوت و هدایت و فرودگاه جبرئیل و شخصیت آشنای به امور دنیا و دین دور کردند؟
آگاه باشید! این زیانکاری آشکار است.
چه ایرادی بر ابوالحسن گرفتند و جه نکته ضعیفی در او یافتند؟!
آری صلابت شمشیرش، نهراسیدن از مرگ، سختی در کارزار و رانندگی در کار و خشم گرفتن و جدی بودن درباره ذات پروردگار، این‌ها است آنچه بر او خرده گرفتند.
به خدا سوگند! اگر آن‌ها دست از آن زمانی که پیامبر اکرم به سوی او افکند باز می‌داشتند و آن را رها می‌کردند، او زمام را به دست می‌گرفت و ایشان را به آسانی و ملایمت حرکت می‌داد که نه مرکب آزرده می‌شد و نه مرکب سوار در رنج و سختی می‌افتاد و آن‌ها را به سر چشمه آبی صاف، زلال، گوارا، لبریز ،با کناره ای پاکیزه هدایت می‌کرد و سیراب برمی‌گرداند و در نهان و آشکار خیرخواهشان بود و خود از زینت و نعمت دنیا بهره‌ای نمی‌گرفت، جز به مقدار جرعه آب که تشنه کامی برای رهایی از مرگ نوشد یا لقمه نانی که سرپرست یتیم از مال او در حد ضرورت بخورد و آن گاه برایشان آشکار می‌شد که زاهد کیست و دنیا طلب کیست ؟
صادق کیست و دروغ‌گو کدام است؟
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم ؛ ولی تکذیب کردند، پس به کیفر دستاوردشان گریبان آنان را گرفتیم و کسانی از این گروه که ستم کرده‌اند، بزودی کیفر کردارشان را خواهند یافت و آنان را گریزی نیست.
بیا و بشنو و هرچه زنده بمانی روزگار عجایب بیشتری نشانت خواهد داد و اگر در شگفتی پس گفتار ایشان عجیب تر است!
کاش می‌دانستم به چه پایه و استوانه‌ای تکیه کرده اند و بر چه ریسمانی چنگ زده اند!
 «واه،چه بد مولی و چه بد دمسازی و چه بد بدلی است برای ستمکاران !»
آری ! دنباله رو ها را بر پیشاهنگان و پس ماندگان را بر سروران بدل گرفتند،
پس خوار و شکسته باد آن گروه که می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند؛
در حقیقت فساد انگیزند و خود نمی‌دانند .
وای بر ایشان ! آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی‌نماید مگر آنکه خود هدایت شود؟
شما را چه شده است ؟ چگونه داوری می‌کنید ؟
سوگند به جانم! کردارشان به بار نشسته، اندکی مهلت تا نتیجه دهد و بزاید، آنگاه به جای شیر، خون تازه و سم مهلک بدوشند و قدح را لبریز کنند و در آن‌جا است که باطل گرایان زیان می‌بینند و آیندگان از نتیجه‌ای شوم و ناپسند کار گذشتگان آگاه می‌گردند.
پس به دست شستن از جانتان آماده شوید و دل برای وقوع فتنه مطمئن دارید و مژده باد شما را به شمشیر بران و سلطه تجاوزگرانه و ظلمانه و آشوب فراگیر و استبداد و زورگویی ستمگران، به گونه‌ای که نصیبتان اندک به گروه تان بیچاره و مستأصل شود.
ای دریغ بر شما ! کجا می‌روید؟!
همانا راه برا بر شما پوشیده شده است، آیا ما می‌توانیم شما را به‌‌ آن وا داریم درحالی که خود دوست نمی‌دارید؟!
راوی حدیث می‌گوید:
زنان گفتار آن حضرت را بر مردانشان باز گفتند، آنگاه گروهی از مهاجر و انصار برای پوزش خواهی به محضرش شتافته، عرض کردند:
ای سرور زنان ! اگر ابوالحسن پیش از استواری این عهد و استحکام این بیعت ، مسئله را یادآور می‌شد ما به شخص دیگری جز او روی نمی آوردیم.
آن حضرت فرمود:
بعد از بهانه‌جویی تان، عذری پذیرفته نیست و پس از کوتاهی تان کاری پیش نمی‌رود.
[font=IRANSans, tahoma, Geneva, sans-serif] [font=IRANSans, tahoma, Geneva, sans-serif]قسمت اول خطبه فاطمه زهرا در مسجد[/font][/font]
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайт
сайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтсайтtuchkasсайтсайт