تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum

نسخه‌ی کامل: نقد و بررسی سریال بازی تاج و تخت Game of Thrones فصل 8 قسمت 1
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
نقد و  بررسی سریال بازی تاج و تخت Game of Thrones فصل 8 قسمت 1




[تصویر:  MV5BNjViNTE2ODEtNjE5Ni00YzUwLTg2OTctMmU2...99_AL_.jpg]


قسمت اول فصل آخر سریال بازی [font=IRANSans-fa]تاج و تخت Game of Thrones به نام وینترفل Winterfell بالاخره بعد از 2 سال انتظار منتشر شد. خیلی از صحنه های این قسمت مثل صحنه های قسمت اول فصل اول بود. لرد آمبر و پیغامش که دقیقا این صحنه در جنگل و با یک دختر بچه در فصل اول بود. جایی که جان و آریا ملاقات می کنند، ند و کتلین با هم صحبت کردند. قسمت سرداب هم که جان و سم صحبت میکنند، ند و پادشاه صحبت می کردند که در واقع سم الان با پادشاه واقعی صحبت می کند.[/font]


از تیتراژ سریال شروع می کنیم که تغییراتی داشته است. اژدهایی که دیوار را خراب می کند روی دایره های تو در تو است و بعد دیوار خراب شده را میبینیم. سپس آخرین قبرستان Last Hearth که مقر خانواده آمبر هاست را میبینیم و در ادامه وینترفل، اما این بار تمام جزئیات قلعه حتی سردابه را نشان می دهد. دوباره روی دایره ها شیر را میبینیم که یک انسان سر شیر را بریده و دیگری اعدام شده است. مقر پادشاهی هم مانند وینترفل با تمام جزئیات نشان داده می شود و حتی استخوان های اژدها را در زیر قصر می بینیم.  در آخر تخت آهنین و روی دایره ها اژدهایی که در حال جنگیدن هستند را مشاهده می کنیم.
ممکن است چیزهایی که ما در تیتراژ میبینیم گذشته، حال و آینده باشد. گذشته که شاه شب با اژدها دیوار را خراب کرد و حال که سرسی تصمیم گرفته برادرش را بکشد و آینده که جنگ با شاه شب و سپاهش می تواند باشد. اما جایی که شیرها را نشان می دهد یک نفر در دستش چاقو و در دست دیگرش سر شیر را نگه داشته است و ممکن است آریا باشد که سرسی را کشته. یکی از شیرها را هم دار زده اند، آیا ممکن است جیمی باشد؟

[تصویر:  MV5BZGNhY2NiZjgtNzE3Ny00OWUwLWJjMjYtNGFj...@._V1_.jpg]

ورود دنریس و جان

ورود باشکوه و با عظمت دنریس را می بینیم. پسری که برای دیدن لشکر دنریس می دود و از درخت بالا می رود ما را یاد برن در  اولین قسمت از فصل اول می اندازد. باز هم مانند قسمت اول فصل اول که آریا دور از خانواده منتظر رسیدن لشکر سلطنتی بود. اینبار هم در جمعیت ایستاده و ورود لشکر دنریس را می بیند. آریا با دیدن جان خوشحال می شود و می خواهد صدایش کند اما از این کار خودداری می کند. او با دیدن سگ شکاری متعجب و با دیدن گندری خوشحال شد.
جان به دنریس راجع به شمالی ها گفته بود که آنها از خارجی ها خوششان نمی آید اما وقتی این دو اژدها وارد شدند و عکس العمل شمالی ها را نشان داد دنریس با افتخار لبخند زد. مشخص است که دنریس به بچه هایش افتخار می کند.
حتی منتظر بودن خانواده استارک در وینترفل مانند قسمت اول فصل اول بود. فکر می کردم که ملاقات همه این آدم ها باید بهتر نشان داده شود. آدم هایی که برای اولین بار همدیگر را می بینند و شخصیت هایی که با هم گذشته ای داشته اند. اما موقع رسیدن دنریس به وینترفل و خوش آمد گویی سانسا فقط دنریس و جوراه هستند و خبری از تریون و واریس نیست. با اینکه دنریس سعی کرد حرف های خوبی بزند اما در جواب، سانسا فقط یک جمله گفت. نگاه های دنریس به جان و نگاه های سانسا به دنریس بود که باعث شد متوجه شود که جان و دنریس به هم علاقه دارند.


جه مطالعه بیشتر اینجا کلیک نمایید.