تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum

نسخه‌ی کامل: معرفی نمایش نامه من گرسنه ام نوشته محمدصادق ترابیان
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
کتاب من گرسنه ام شامل 2 نمایشنامه به نام‌های من گرسنه ام و طناب باز می‌شود که به نویسندگی صادق ترابیان و توسط نشر آواژ در 80 صفحه منتشر شده است.
[تصویر:  man-gorosne-am-696x472.jpg]
معرفی نمایش نامه من گرسنه ام نوشته محمدصادق ترابیانReviewed by محمدصادق ترابیانonSep 24Rating: 5.0معرفی نمایش نامه من گرسنه ام نوشته محمدصادق ترابیان | پیشنهاد کتاب کتابیسمکتاب من گرسنه ام شامل 2 نمایشنامه به نام‌های من گرسنه ام و طناب باز می‌شود که به نویسندگی صادق ترابیان و توسط نشر آواژ در 80 صفحه منتشر شده است.
کتاب من گرسنه ام شامل ۲ نمایشنامه به نام‌های من گرسنه ام و طناب باز می‌شود که به نویسندگی صادق ترابیان و توسط نشر آواژ در ۸۰ صفحه منتشر شده است. دو داستان مختلف، از دنیاهایی مردانه.
مقدمه معرفی کتاب  من گرسنه ام
«مردها هم یک روز عاشق می‌شوند.» شاید جملاتی از این دست را پیش از این زیاد شنیده باشید، اما در کتاب «من گرسنه‌ام»، با بُعد دیگری از محبت، عشق و تنفر مردانه آشنا می‌شویم: دو داستان و درام متفاوت، که انتهای هرکدام را می‌توان یک تراژدی دانست.
نمایش نامه اول  من گرسنه ام
نمایشنامه‌ی اول این کتاب -به نام من گرسنه ام در ۴ صحنه ارتباط دو انسان به نام‌های «نیما» و «کلهر» را روایت می‌کند. «کلهر»، یک پیک موتوری پیتزافروشی با لیسانس ادبیات، و «نیما» انسانی با گذشته‌ای مبهم و تاریک است. تقابل این دو فرد در کنار یکدیگر و روشن شدن سرگذشت هرکدام، لحظاتی پر از ابهام و تردید را برای خواننده‌ی کتاب به همراه می‌آورد. صادق ترابیان در این نمایشنامه‌ی مردانه، با تغییر چینش صحنه‌ها به ایجاد ابهام و تضاد بیشتر میان شخصیت‌ها و پیش‌برد داستان کمک قابل توجهی کرده است.
در جایی از نمایشنامه من گرسنه ام می‌خوانیم:
نیما       تنها اشتباهم این بود که خواستم یه زن بگیرم، یه زنِ آروم.
کلهر     حدس زدی آرومه؟
نیما       حدس زدم آدمه.
کلهر     نبود؟
نیما       اگه بود، وقتی امشب پیتزا آوردی، نمی‌گفتم بیای تو.
کلهر     فکر کنم اگه بود، اصلا غذای خونگی می‌خوردی.
نیما       غذای خونگی؟ با چی؟ نصف چیزهایی که توی یخچالِ اون آشپزخونه‌ست، ده ماه از تاریخ انقضاشون گذشته، فاسد شدن… عین خودِ ما آدم‌ها.
[سکوت]
نیما       من خیلی خوب بودم.
کلهر     همه‌مون یه روز خیلی خوب بودیم.
تقابل میان شخصیت‌ها و روند مشخص شدن گذشته‌ی هریک از آنان، خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه می‌کند. زمانی که در صحنه‌ی آخر، معمای میان کلهر، نیما، پروانه و اعداد قرار گرفته در گوشه‌ی صحنه گشوده می‌شود.
نمایشنامه دوم – طناب باز
نمایشنامه‌ی دومِ این کتاب به نام «طناب باز»، داستانی خارجی و یادآور روایت‌های داستانی نویسندگانِ غربی است که در فضایی کاملا متفاوت از داستان اول نقل می‌شود. داستانِ این نمایشنامه شرح حال «مایک» است، «طناب باز»ی که شهر به شهر برنامه‌های مهیج طناب‌ بازی خود را برای مردم اجرا می‌کند. انسانی که در مدتی کوتاه، تبدیل به بهترین طناب باز کشورش شده است.
در این نمایشنامه، «کلارا» دختری است که از ابتدا در کنار طناب باز حضور دارد. هر دو، در یتیم‌خانه‌ی شهر بزرگ شده‌اند و پس از فراز و نشیب‌های فراوان، با «مایک» همراه شده و برنامه‌های طناب بازی را در شهرهای مختلف و در کنار یکدیگر اجرا می‌کنند. برای خواننده، از همان ابتدای داستان مشخص می‌شود «طناب باز» و «کلارا» درگیر ارتباطی مملو از محبت و تنفر شده‌اند، ارتباطی که دلیل اصلی رخ دادنِ آن را در صحنه‌های میانی داستان متوجه می‌شویم.
در صحنه‌ی سوم که در یک کافی‌شاپ اتفاق می‌افتد می‌خوانیم:
طناب‌باز           پس منو می‌شناسی.
آرتور                راستش زیاد از اینجا بیرون نمی‌رم، اما این روزها خیلی از شما حرف می‌زنن.
کلارا                 مردم؟
آرتور                بیشتر زن‌ها بودن.
[کلارا فنجانش را محکم بر روی میز می‌گذارد.]
کلارا                 اون‌ها از اون پایین چیز درست حسابی نمی‌بینن؛ فرقی نداره، طناب باز هم یه آدم معمولیه.
شاید نمایشنامه‌ی «طناب باز» را بتوان داستانی دانست که چند نقطه‌ی اوج دارد و صحنه‌ی پایانی آن، شرحی است بر تمامی لحظات داستان و انگیزه‌ی شخصیتِ اصلی آن؛ زمانی که «مایک» بر روی یک طناب راه رفته و حرف خود را با مخاطبان در میان می‌گذارد.
همیشه برای غالب مردم، خواندن داستان‌ها و رمان‌ها، ساده‌تر و جذاب‌تر از نمایشنامه‌ها بوده است. چرایی آن، به نوع نوشتار و ساختار این دو قالب باز می‌گردد، اما به صورت خلاصه می‌توان گفت ما به قوه‌ی تخیلی بسیار قوی‌تر برای خواندن یک نمایشنامه نسبت به یک داستان‌ یا رمان نیاز داریم. قوه‌ای که به ما اجازه دهد شخصیت‌ها را توسط ذهنمان در جای جایِ صحنه‌ی نمایش قرار دهیم، به آن‌ها لباسِ مورد علاقه‌ی‌مان را بپوشانیم، اجزای صحنه را در ذهنمان مجسم کنیم و پس از آن، غرق در گفت و گوی میان شخصیت‌ها بشویم.
ما بر روی این کره‌ی خاکی، در جهانی از کلمات و اصوات زندگی می‌کنیم. جهانی که اگر شرح و کیفیت آن را خودمان ایجاد کنیم، لذتی دوچندان خواهد داشت. دنیایِ نمایشنامه‌ها نیز با تخیل خوانندگانِ خود، شکل گرفته و با اجرای اثر بر روی صحنه‌های تئاتر، جانی تازه به خود می‌گیرد.
* برای تهیه کتاب من گرسنه ام میتوانید به وب سایت فروشگاهی کتابیسم مراجعه کرده و یا با نشر آواژ (به شماره ۷۷۲۰۸۵۹۱) تماس گرفته و یا مستقیما به کتابفروشی‌های ترنجستان بهشت (خیابان شریعتی، پایین‌تر از میرداماد)، دارینوش (خیابان شریعتی، پایین‌تر از سینما فرهنگ) و شهر کتاب دانشگاه (خیابان انقلاب، خیابان قدس، نبش بزرگمهر) مراجعه بفرمایید.